کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نهشت
/nehešt/
معنی
۱. = نهشتن
۲. (زمینشناسی) موادی که بهوسیلۀ آب یا باد از محلی به محل دیگر حمل و در آنجا انباشته میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
deposit, estate, lie, order, sediment, settlement, stand, status
-
جستوجوی دقیق
-
deposition
نهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فرایندی که ازطریق آن گازهای کمیاب یا ذرات از جوّ به سطح زمین منتقل میشوند
-
نهشت
فرهنگ فارسی عمید
(بن ماضیِ نهشتن، اسم) nehešt ۱. = نهشتن۲. (زمینشناسی) موادی که بهوسیلۀ آب یا باد از محلی به محل دیگر حمل و در آنجا انباشته میشود.
-
واژههای مشابه
-
acidic deposition
نهشت اسیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] پدیدهای شیمیایی و جوّی که در آن ترکیبات گوگرد و نیتروژن پس از طی فرایندهای شیمیایی در جوّ به حالت اسیدی درمیآیند و بهصورت خشک یا تر بر سطح زمین مینشینند
-
acid deposition
نهشت اسیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] انباشت مواد شیمیایی اسیدی جوّ بر روی سطح زمین یا گیاه یا ساختمان
-
electrophoretic deposition
نهشت الکتروکوچی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فرایند پوشانش ذرات رنگ باردار معلق در محلول رسانا که در آن ذرات با برقراری جریان مستقیم بر سطح دارای بار مخالف نشانده میشوند
-
wet deposition
نهشت تر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] زدوده شدن گازها یا ذرات جوّ ازطریق قرار گرفتن آنها در هواآبها و رسیدن با بارش به سطح زمین
-
dry deposition
نهشت خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فرایندی که ازطریق آن گازها و ذرات جوّ در نتیجۀ حرکتهای تلاطمی تصادفی هوا به سطح زمین منتقل میشوند
-
deposition nucleus, freezing nucleus
هستۀ نهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ذرۀ هواویز جامدی که از بخار آب مستقیماً بلور یخ میسازد
-
deposition velocity
سرعت نهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] در نهشت خشک، آهنگ انباشت یک جزء خاص شیمیایی بر روی سطح، معمولاً برحسب سانتیمتر بر ثانیه
-
superposition
برهمنهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] اصلی که بر پایۀ آن لایههای باستانی از پایین به بالا توالی قدیم به جدید نهشتهها را نشان میدهد متـ . اصل برهمنهشت law of superposition
-
same as
تکنهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] بافت بهظاهر جداگانهای که با پژوهشهای بیشتر یکپارچگی و تعلق آن به بافتی دیگر روشن میشود
-
chemical vapour deposition
نهشت بخار شیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نانوفنّاوری] روشی برای پوششدهی سطح که در آن مواد شیمیایی ابتدا تبخیر میشوند و سپس بهکمک گاز حامل بیاثر بر روی سطح داغ نشانده میشوند
-
metal ion deposition
نهشت یون فلزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فرایندی که در آن فلز نجیبتر بر روی فلز فعالتر بهصورت رسوب مینشیند و ناحیۀ کاتدی ایجاد میکند و درنتیجه خوردگی دوفلزی بر روی فلز فعالتر را افزایش میدهد
-
congruent
همنهشت 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مربوط به همنهشتی