کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نهب
/nahb/
معنی
غارت؛ چپاول؛ تاراج؛ غنیمت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ایلخانی، تاراج، تالان، چپاول، چپو، حمله، غارت، غنیمت، یغما
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نهب
لغتنامه دهخدا
نهب . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان افشاریه ٔ بخش آوج شهرستان قزوین در 45 هزارگزی شمال شرقی آوج و در جلگه ٔ سردسیری واقع است و 298 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ خررود، محصولش غلات و کشمکش و بادام ، شغل اهالی زراعت و قالی و جاجیم بافی است . (از فرهنگ ...
-
نهب
لغتنامه دهخدا
نهب . [ ن َ ] (ع اِ) غنیمت . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (متن اللغة) (اقرب الموارد). || هرچه به غارت آورده شود. (منتهی الارب ). آنچه به غارت بیارند. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). غارتی . منهوب . (یادداشت مؤلف ). ج ، ن...
-
نهب
واژگان مترادف و متضاد
ایلخانی، تاراج، تالان، چپاول، چپو، حمله، غارت، غنیمت، یغما
-
نهب
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) غارت ، تاراج . ج . نهاب .
-
نهب
دیکشنری عربی به فارسی
غارت , چپاول , تاراج , يغما , غنيمت , غارت کردن , چاپيدن
-
نهب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] nahb غارت؛ چپاول؛ تاراج؛ غنیمت.
-
واژههای همآوا
-
نحب
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) نذر کردن . 2 - صدا را به گریه بلند کردن .
-
نحب
لغتنامه دهخدا
نحب . [ ن َ ] (ع اِ) آهنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || همت . (اقرب الموارد). || برهان . || حاجت . (منتهی الارب ) (آنندراج )(اقرب الموارد). || سرفه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سعال . (اقرب الموارد). || خواب .(منتهی الارب ) (آنندراج ). نوم . (لسان ...
-
جستوجو در متن
-
غارت و غنیمت
فرهنگ گنجواژه
نهب.
-
نهوب
لغتنامه دهخدا
نهوب . [ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ نهب . رجوع به نَهب شود.
-
تاراج
دیکشنری فارسی به عربی
سلب , غنائم , غنيمة , نهب
-
غارت
دیکشنری فارسی به عربی
خراب , سلب , غنيمة , نهب
-
غنیمت
دیکشنری فارسی به عربی
جائزة , غنائم , نهب