کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهایت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نهایت
/na(e)hāyat/
معنی
پایان؛ آخر؛ پایان امری یا چیزی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آخر، اختتام، انتها، پایان، خاتمه، ختام، عاقبت، غایت، فرجام ≠ بدایت
برابر فارسی
پایان
دیکشنری
acme, extremity, ultimate, utmost
-
جستوجوی دقیق
-
نهایت
فرهنگ نامها
(تلفظ: na(e)hāyat) (عربی) پایان ، انتها ؛ آخرین ، بالاترین ، بیشترین ؛ بالاترین حد چیزی .
-
نهایت
لغتنامه دهخدا
نهایت . [ ن ِ ی َ ] (ع اِ) نهایة. نهایه . پایان . انجام . انتها. آخر. غایت . عاقبت . حد. (ناظم الاطباء). کرانه . سرانجام . بن . تک . ته . سر. منتهی . (یادداشت مؤلف ) : و گر گوئی ملا باشد روا نبود که جسمی رانهایت نبود و غایت بسان جوهر اعلا. ناصرخسرو....
-
نهایت
واژگان مترادف و متضاد
آخر، اختتام، انتها، پایان، خاتمه، ختام، عاقبت، غایت، فرجام ≠ بدایت
-
نهایت
فرهنگ واژههای سره
پایان
-
نهایت
فرهنگ فارسی معین
(نِ یَ) [ ع . نهایة ] (اِ.) پایان ، انتها.
-
نهایت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نِهایَة، جمع: نِهایات] na(e)hāyat پایان؛ آخر؛ پایان امری یا چیزی.
-
نهایت
دیکشنری فارسی به عربی
حد اقصي
-
واژههای مشابه
-
نهایت پذیر
لغتنامه دهخدا
نهایت پذیر. [ ن ِ / ن َ ی َ پ َ ] (نف مرکب ) پایان پذیر. (یادداشت مؤلف ).
-
نهایت پذیری
لغتنامه دهخدا
نهایت پذیری . [ ن ِ / ن َ ی َ پ َ ] (حامص مرکب ) پایان پذیری . (یادداشت مؤلف ).
-
نهایت ناپذیر
لغتنامه دهخدا
نهایت ناپذیر. [ ن ِ /ن َ ی َ پ َ ] (نف مرکب ) بی پایان . بی انتها. نامحدود.
-
نهایت ناپذیری
لغتنامه دهخدا
نهایت ناپذیری . [ ن ِ / ن َ ی َپ َ ] (حامص مرکب ) پایان ناپذیری . (یادداشت مؤلف ).
-
در نهایت
فرهنگ واژههای سره
در پایان
-
بی نهایت
فرهنگ واژههای سره
بی کران
-
بی نهایت
لغتنامه دهخدا
بی نهایت . [ ن َ / ن ِ ی َ ] (ص مرکب )(از: بی + نهایت ) بی حد و بی پایان . (آنندراج ). چیزی که انتها نداشته باشد و گاه این کلمه را در کثرت استعمال میکنند یعنی خیلی و بسیار و زیاد. (ناظم الاطباء). بی کران . نامتناهی . بی پایان . بی انجام : بی نهایت نب...