کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهاریدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نهاریدن
لغتنامه دهخدا
نهاریدن . [ ن َ دَ ] (مص ) مصدر نهار است که چیزی خوردن اندک باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). چاشت خوردن . ناهارخوردن . چیزی اندک در بامداد خوردن . (ناظم الاطباء).
-
نهاریدن
لغتنامه دهخدا
نهاریدن . [ ن ِ دَ ] (مص ) ترسیدن . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). بترسیدن از چیزی یا از کسی . (اوبهی ). ترسیدن . واهمه کردن . (برهان قاطع) : زلف گوئی ز لب نهاریده ست به گله سوی چشم رفتستی . بخاری (از رشیدی ).|| گداختن و کاستن بدن . (برهان قاطع). ظاه...
-
جستوجو در متن
-
نهازیدن
لغتنامه دهخدا
نهازیدن . [ ن ِ دَ ] (مص ) بترسیدن از چیزی یا کسی . (از لغت فرس اسدی ص 105). ترسیدن و واهمه کردن و بیم بردن . (برهان قاطع) : زلف گوئی ز لب نهازیده ست به گله سوی چشم رفتستی . طیان (لغت فرس ).نهازیدن به معنی ترسیدن غلط است . رجوع به نهاریدن شود. (یاددا...
-
نهار
لغتنامه دهخدا
نهار. [ ن ِ ] (اِمص ، اِ) کاهش . (لغت فرس اسدی ) (صحاح الفرس ). کاهش و گدازش تن . (اوبهی ) (برهان قاطع) (از جهانگیری ) (از رشیدی ) (انجمن آرا) : ملک برفت و علامت بدان سپاه نمودبدان زمان که بسیج نهار کرد نهار. فرخی .بخت شما و عمر شما هر دو برفزون وآن ...