کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نه
/na/
معنی
برای جواب منفی به سؤال به کار میرود؛ خیر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خیر، لا، نی ≠ آری، بلی
فعل
بن گذشته: نهاد
بن حال: نه
دیکشنری
in-, nay, nona-, mis-, nae, nine, no, nor, not
-
جستوجوی دقیق
-
نه
لغتنامه دهخدا
نه . [ ن َ ] (حرف ربط) حرف نفی است که چون بر سر فعل درآید به صورت « نَ » نوشته شود و هرگاه بین آن و فعل کلمه ای یا کلماتی واقع شود به صورت «نه » آید : چون ترا دید زردگونه شده سرد گردد دلش نه نابیناست . رودکی .این تیغ نه از بهر ستمگاران کردندانگور نه ...
-
نه
لغتنامه دهخدا
نه . [ ن َ / ن ِ ](پسوند) در بعضی مرکبات مخفف انده (علامت نعت فاعلی )است : گزنه (= گزنده )، دوسنه (= دوسنده )، کارتنه (= کارتننده )، آکنه (= آکننده )، پاروزنه (= پاروزننده )،سرپوشنه ، شکاونه . (از یادداشتهای مؤلف ). آتشزنه .
-
نه
لغتنامه دهخدا
نه . [ ن َ هِن ْ / ن ِ هِن ْ ] (ع ص ) رجل نه ، مرد نیک خردمند. (از منتهی الارب ). مردی خردمند. (مهذب الاسماء).
-
نه
لغتنامه دهخدا
نه . [ ن ِ ] (اِخ ) شهرکی است آبادان [ از حدود خراسان ] و با کشت وبرز بسیار و پشه اندر وی نشود. (حدود العالم ). || نام ولایتی نیز بوده است از سیستان ، یکی از شعرا در فتح آنجا و مدح ممدوح خود گفته : فرخنده بُوَد بر ملک عادل پیروزفتح نه و تشریف شه و مق...
-
نه
لغتنامه دهخدا
نه . [ ن ِ ] (پیشوند) به معنی شهر است که عربان مدینه و بلد خوانند، همچون نشابور که نه شابور است یعنی شهر شاپور و نهاوند یعنی شهر آوند، چه در آنجا ظروف و اوانی بسیار می ساخته اند. (از جهانگیری ) (برهان قاطع). مثل این است که این کلمه معنی مخصوص دارد در...
-
نه
لغتنامه دهخدا
نه . [ ن ِه ْ ] (ریشه ٔ فعل ) ریشه ٔ فعل نهادن است . رجوع به نهادن شود.
-
نه
لغتنامه دهخدا
نه . [ ن ُه ْ ] (عدد، ص ، اِ) یکی از اعداد فرد که بلافاصله پس از هشت می آید، یعنی هشت بعلاوه ٔ یک . و به عربی تسعه گویند. (ناظم الاطباء) عدد اصلی بین هشت و ده . نماینده ٔ آن در ارقام هندسی 9 است و در حساب جمل حرف ط است . || کنایه از نه فلک و افلاک تس...
-
نه
واژگان مترادف و متضاد
خیر، لا، نی ≠ آری، بلی
-
نه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) شهر، آبادی .
-
نه
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ په . ] (حر.) حرف نفی . مق بلی .
-
نه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [پهلوی: nē، مقابلِ آری] ‹نی، نا› na برای جواب منفی به سؤال به کار میرود؛ خیر.
-
نه
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ نهادن) ne(a)h ۱. = نهادن۲. نهنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): مرهمنه.
-
نه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: noh] (ریاضی) noh عدد بعد از هشت؛ هشت بهعلاوۀ یک؛ عدد «۹».
-
نه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: noh طاری: noh طامه ای: noh طرقی: noh کشه ای: noh نطنزی: noh
-
نه
دیکشنری فارسی به عربی
لا شيي