کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نمین
لغتنامه دهخدا
نمین . [ ن َ ] (اِخ ) دهستان مرکزی بخش نمین شهرستان اردبیل است و از 26 آبادی تشکیل شده است . جمعیت آن در حدود 14022 تن است . مرکز دهستان و مرکز بخش قصبه ٔ نمین و قریه های مهم دهستان عبارتند از عنبران بالا، عنبران پائین ، خانقاه ، دودران ، خانقاه پایی...
-
نمین
لغتنامه دهخدا
نمین . [ ن َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش نمین است و در 25 هزارگزی شمال شرقی شهر اردبیل ، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی ، روی 48درجه و 29 دقیقه و 30 ثانیه ٔ طول و 38 درجه و 25 دقیقه و 25 ثانیه ٔ عرض جغرافیائی واقع است . ساعت 12 ظهر نمین برابر است با 4...
-
نمین
لغتنامه دهخدا
نمین . [ ن َ ] (ص نسبی ) نمناک . نم زده . (آنندراج ).
-
نمین
لغتنامه دهخدا
نمین .[ ن َ ] (اِخ ) یکی از بخش های چهارگانه ٔ شهرستان اردبیل است و در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع شده و محدود است از شمال به روسیه و از مشرق به گردنه ٔ حیران و مرز روسیه و از جنوب به رودخانه ٔ قره سو و از مغرب به دهستان رضی . این بخش یک دهستان...
-
نمین
واژهنامه آزاد
اصل این واژه (نَمئن) است که به معنی جایگاه رطوبت خیز است. در حال حاضر (نمین) نام شهرستانی در استان اردبیل است که بیشتر اهالی آنجا را تالشان تشکیل می دهند. وضعیت جغرافیایی نمین نیز به صورتی است که از گوشه ای از کوههایش که ادامۀ رشته کوههای تالش است، ر...
-
نمین
واژهنامه آزاد
نمین:نمین به معنی نمدار و ویلکیج نام منطقه و شهرستان نمین بدین معناست:در زبان تالشی « ویل » بمعنی شهر یا آبادی است که اکنون نیز بصورت جمع « ویلات » بمعنی محال و منطقه ی شهری وسیع و آباد استفاده میشود. در کلمه ی«ویلکیج» نیز همان معنی شهر را داراست که ...
-
جستوجو در متن
-
یونجالو
لغتنامه دهخدا
یونجالو. [ یُن ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نمین بخش نمین شهرستان اردبیل ، واقع در 15هزارگزی شوسه ٔ اردبیل به نمین ، با 247 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
خیس
واژگان مترادف و متضاد
تر، مرطوب، نم، نمناک نمین ≠ خشک
-
ینگجه
لغتنامه دهخدا
ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان نمین بخش نمین شهرستان اردبیل ، واقع در 20هزارگزی خاور اردبیل ، با 198 تن سکنه . آب آن از چاه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کلش
لغتنامه دهخدا
کلش . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از بخش نمین شهرستان اردبیل است و 690 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
تیفه
لغتنامه دهخدا
تیفه . [ ف ِ ] (اِخ ) دهی از بخش نمین شهرستان اردبیل است که 135 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کله سر
لغتنامه دهخدا
کله سر. [ ک َ ل ِ س َ ] (اِخ ) دهی از بخش نمین است که در شهرستان اردبیل واقع است و 680 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کفتاره
لغتنامه دهخدا
کفتاره . [ ک َ رَ /رِ ] (اِخ ) دهی از بخش نمین شهرستان اردبیل است که 111 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
کریم کندی
لغتنامه دهخدا
کریم کندی . [ ک َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش نمین در شهرستان اردبیل ، جلگه ای و معتدل است . 171 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).