کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمیمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نمیمة
لغتنامه دهخدا
نمیمة. [ ن َ م َ ] (ع مص ) نَم ّ. نمیم . (اقرب الموارد). سخن چینی کردن . (زوزنی ). || (اِمص ) سخن چینی . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). ج ، نمیم ، نمائم . || (اِ) آواز ترکش . (منتهی الارب ). || آواز کتابت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آواز ک...
-
واژههای مشابه
-
نمیمه
لغتنامه دهخدا
نمیمه . [ ن َ می م َ / م ِ ] (از ع ، اِمص ) نمیمة. نمیمت . سخن چینی . غمازی . خبرکشی : به فخرالدوله بر طریق نمیمه انها کردند که عبداﷲ کاتب ... به تجسس احوال مشغول است . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 141). این سخن در اندرون ضمیر سلطان مؤثر آمد و تیر این نمی...
-
نمیمه کار
لغتنامه دهخدا
نمیمه کار. [ ن َ می م َ / م ِ] (ص مرکب ) سخن چین . غماز. (آنندراج ). آنکه غیبت می کند و افترا می زند و خوش آمد می گوید. (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
نمیمت
لغتنامه دهخدا
نمیمت . [ ن َ می م َ ] (ع اِمص ) نمیمة. (فرهنگ فارسی معین ). سخن چینی . غمازی . نمامی . رجوع به نمیمة شود.
-
نمیمت
فرهنگ فارسی معین
(نَ مِ مَ) [ ع . نمیمة ] (اِمص .) سخن چینی ، دو به هم زنی .
-
جستوجو در متن
-
نمائم
لغتنامه دهخدا
نمائم . [ ن َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ نمیمة. رجوع به نمیمة شود.
-
نمیمت
لغتنامه دهخدا
نمیمت . [ ن َ می م َ ] (ع اِمص ) نمیمة. (فرهنگ فارسی معین ). سخن چینی . غمازی . نمامی . رجوع به نمیمة شود.
-
نمیم
لغتنامه دهخدا
نمیم . [ن َ ] (ع مص ) سخن چینی کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101). نَم ّ. نمیمة. (متن اللغة). رجوع به نم و نمیمةشود. || (ص ) غماز. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). سخن چین . (آنندراج ). || حرکت . نمیمة. (اقرب الموارد). || صوت کتابت . نمیمة. || کتابت . نم...
-
نمیمت
فرهنگ فارسی معین
(نَ مِ مَ) [ ع . نمیمة ] (اِمص .) سخن چینی ، دو به هم زنی .
-
نمایم
لغتنامه دهخدا
نمایم . [ ن َ ی ِ ] (ع اِ) نمائم . ج ِ نمیمة. رجوع به نمیمة شود : به نمایم اضداد و مکاید حساد بدان رسید که در دست ناصرالدین شهید شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 357).
-
نملة
لغتنامه دهخدا
نملة. [ ن ِ ل َ ] (ع اِمص ) نمیمة. سخن چینی . نَمْلة. نُمْلة. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
-
نمیلة
لغتنامه دهخدا
نمیلة. [ ن َ ل َ ] (ع اِمص ) سخن چینی . (منتهی الارب ). نمیمة. (اقرب الموارد).