کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
copper-accelerated salt spray test, CASS test
آزمون مِهِ نمکی شتابیافتۀ مس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی آزمون خوردگی شتابیافته برای ارزیابی پوششهای حاصل از الکترونهشت و پوششهای آندی بر روی آلومینیم که در آن از مسکلرید استفاده میکنند
-
جستوجو در متن
-
saltlike
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمکی
-
saltuses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمکی
-
saltlessness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمکی
-
saltires
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمکی
-
saltiers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمکی
-
استات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acétate] (شیمی) 'asetāt نمکی که از اسیداستیک حاصل میشود.
-
salt pork
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوشت خوک نمکی
-
Great Salt Desert
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کویر نمکی عالی
-
salty
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شور، نمکی، نمکین
-
نمکدار
واژگان مترادف و متضاد
پرنمک، شور، نمکزده، نمکسود، نمکی، نمکین ≠ بینمک
-
بیکربنات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bicarbonate] (شیمی) bikarbonāt نمک اسیدکربنیک و مخصوصاً نمکی که اساس آن سدیم باشد.
-
لیسه
لهجه و گویش تهرانی
نمکی برای لیسیدن چارپایان /خوراکی مکیدنی مانند آلو و آبنبات
-
allochtonous salt
نمک نابرجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تودۀ نمکی ورقهایشکل که در سطوح چینهشناختی بر روی لایۀ برجا قرار گرفته است
-
infusion
چکانش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تزریق قطرهای مادهای مانند محلول نمکی یا قندی به سیاهرگ یا بافت