کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمنمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نمنمة
لغتنامه دهخدا
نمنمة. [ ن َ ن َ م َ ] (ع مص ) نگار کردن و آراستن . (از آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و نقش نمودن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آراستن و نقش کردن جامه . (یادداشت مؤلف ). || خط کشیدن باد بر خاک و گذاشتن آن ...
-
نمنمة
لغتنامه دهخدا
نمنمة. [ ن ُ ن ُ م َ / ن ِ ن ِ م َ ] (ع اِ) سپیدی که بر ناخن افتد. (مهذب الاسماء). واحد نمنم است . رجوع به نمنم شود.
-
جستوجو در متن
-
نمنم
لغتنامه دهخدا
نمنم . [ ن ُ ن ُ ] (ع اِ) سپیدی که بر ناخن جوانان پدید آید. نِمْنِم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واحد آن نمنمة است .
-
نمنم
لغتنامه دهخدا
نمنم . [ ن َ ن َ ] (ع مص ) نقش کردن . زینت دادن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نمنمة شود. || (اِ) منجوق های ریزریز که به وسیله ٔ آنها قاب قرآن ، سرمه دان ، جای مهر نماز و غیره را تزیین می کنند. (فرهنگ فارسی معین ).- نمنم دوزی ؛ دوختن نمنم . نوعی ملی...