کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمناک کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نمناک کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رطب
-
واژههای مشابه
-
گیاه نمناک
لغتنامه دهخدا
گیاه نمناک . [ هَِ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سبزه ای است که آن را خرفه و پرپهن می گویند و به عربی بقلةالحمقاء خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قسم کوچک آن را لویبا نامند و وجه تسمیه ٔ حمقاء آن است که در مسیل و وادیها و رودخانه ها و...
-
تر و نمناک
فرهنگ گنجواژه
نم کشیده.
-
جستوجو در متن
-
wetting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرطوب کردن، خیس کردن، خیس خوردن، خیساندن، تر کردن، نمناک کردن
-
رطب
دیکشنری عربی به فارسی
باراني , نمناک , تر , نم , مرطوب , نمدار , ابدار , بخاردار , مرطوب ساختن , نمدار کردن , گريان , پر از اب , خيس , باراني , اشکبار , تري , رطوبت , تر کردن , مرطوب کردن , نمناک کردن
-
wets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویتس، رطوبت، تری، خیس کردن، خیس خوردن، مرطوب کردن، خیساندن، تر کردن، نمناک کردن
-
wet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرطوب، رطوبت، تری، خیس کردن، خیس خوردن، مرطوب کردن، خیساندن، تر کردن، نمناک کردن، خیس، تر، بارانی، اشکبار
-
moist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرطوب، مرطوب کردن، تر، نمناک، نمدار، گریان، پر از اب
-
الثاق
لغتنامه دهخدا
الثاق . [ اِ ] (ع مص ) تر کردن . (تاج المصادربیهقی ). تر کردن و نمناک گردانیدن . (منتهی الارب ).
-
پالودن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] 1 - (مص م .) صاف کردن ، پاک کردن . 2 - تهی کردن . 3 - (مص ل .) پاکیزه شدن . 4 - (مص م .) تباه کردن ، ضایع کردن . 5 - (مص ل .) تباه شدن ، ضایع شدن . 6 - (مص م .) گداختن ، ذوب کردن ، به قالب ریختن سیم و زر و مانند آن . 7 - (مص ل .) تمام ...
-
تلدین
لغتنامه دهخدا
تلدین . [ ت َ ] (ع مص ) نرم گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || نمناک کردن جامه را. (آنندراج ). تر کردن جامه را. (از اقرب الموارد). نرم گردانیدن جامه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || درنگ کردن در امری . (از ...
-
تضغیث
لغتنامه دهخدا
تضغیث . [ ت َ ] (ع مص ) تر کردن باران زمین و گیاه را. (از منتهی الارب ). تر کردن باران . (ناظم الاطباء). نمدار کردن گیاه را جعله اضغاثاً . (از اقرب الموارد). || (اِ) زمین و گیاه تر از باران . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنچه از باران زمین و گیاه ر...
-
مسحة
لغتنامه دهخدا
مسحة. [ م َ ح َ ] (ع اِ) اسم المرة است مصدر مسح را. (از اقرب الموارد). یک مالش . یک بار مسح کردن . رجوع به مسح شود. || اندک . و اثر اندک که از لمس کردن دست نمناک بر روی جسم میماند، و از آن جمله است که گویند: علیه مسحة من جمال أو هزال ؛ یعنی اندکی از...