کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نمدار
مترادف و متضاد
رطوبتدار، مرطوب، نمسار، نمناک، نمور
دیکشنری
humid
-
جستوجوی دقیق
-
Tilia
نمدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای از نمداریان درختی بزرگ خزاندار با حدود 30 گونه که در نواحی معتدل شمالی میرویند؛ برگهایشان قلبیشکل و معمولاً نامتقارن است و در کنار پرچمهای گل، فلسی گلبرگمانند وجود دارد
-
نمدار
لغتنامه دهخدا
نمدار. [ ن َ ] (نف مرکب ) مرطوب . دارای تری اندک . (ناظم الاطباء). نمگن . || (اِ مرکب ) درختی است از انواع زیزفون که در جنگل های شمال ایران فراوان است و نام محلی آن پالاد و پالاس است . رجوع به جنگل شناسی ج 6 ص 127 شود.
-
نمدار
واژگان مترادف و متضاد
رطوبتدار، مرطوب، نمسار، نمناک، نمور
-
نمدار
دیکشنری فارسی به عربی
رطب
-
واژههای مشابه
-
نمدار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بلل , رطب
-
واژههای همآوا
-
نم دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) namdār دارای نم؛ نمناک؛ مرطوب.
-
جستوجو در متن
-
مرطوب
فرهنگ واژههای سره
نمدار، نمناک، نمور، نمدار، تر
-
مِنج
لهجه و گویش بختیاری
menj 1. نمدار؛ 2. چوبِ نمدار، تنه یا شاخه تازه بریده که به آسانى نمىشکند.
-
مرطوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی] martub نمناک؛ نمدار؛ تر.
-
نمسار
واژگان مترادف و متضاد
نمدار، نمناک، نمور ≠ خشک
-
نمناک
واژگان مترادف و متضاد
تر، مرطوب، نم، نمدار، نمسار
-
نمور
واژگان مترادف و متضاد
مرطوب، نمدار، نمسار، نمگین