کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمای از بالا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
zoom shot
نمای زوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که بهکمک عدسی زوم (zoom) گرفته میشود و در آن، بدون نیاز به حرکت دوربین، پهنۀ رویداد بازتر یا بستهتر میشود
-
spatter finish
نمای شتکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] جلوهای تزیینی بهصورت نقاط یا شتکهایی رنگی بر سطحی با رنگهای متباین
-
arc shot
نمای قوسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که برای گرفتن آن دوربین در مسیری قوسی حرکت میکند
-
melodic contour, contour 3
نمای لحنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] شکل کلی فرازونشیبهای گذر لحنی متـ . انحنای لحنی melodic curve
-
medium shot
نمای متوسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که حد میانی نمای دور و نمای نزدیک است
-
establishing shot
نمای معرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمای دوری که موقعیت استقرار عناصر صحنه را نشان میدهد
-
close-up, CU, close shot, CS
نمای نزدیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که در آن، موضوع شامل شیء یا بازیگر، بیشترِ قابِ تصویر را پر میکند
-
reaction shot
نمای واکنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که در آن چهرۀ مجری یا بازیگر برای بیان واکنش احساسی او نشان داده میشود
-
نیکی نمای
لغتنامه دهخدا
نیکی نمای . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) نیکوکار. محسن : گرامیش کردن سزاوار هست که نیکی نمای است و یزدان پرست . فردوسی .نیکی نمای بد نتوان نمودن . (منتخب قابوسنامه ص 14). || دال به خیر و صلاح . ناصح خیرخواه .
-
صواب نمای
لغتنامه دهخدا
صواب نمای . [ ص َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) راست نماینده . هدایت کننده ٔ به راست . درست نماینده . آنکه یا آنچه صواب را بنماید : بر ضمیر صواب نمای صاحبقران سعادت انتما خطور نمود. (حبیب السیر چ 1تهران ص 124). به اقتضای رأی صواب نمایش میسر. (حبیب ال...
-
غیب نمای
لغتنامه دهخدا
غیب نمای . [ غ َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) رجوع به غیب نما شود : دلی که غیب نمای است و جام جم داردز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد. حافظ.باقی آنچه ضمیر منیر و رأی غیب نمای اقتضا میکند... (تاریخ غازانی چ انگلستان ص 52).ای امیر عرب ای کآینه ٔ غیب ن...
-
جان نمای
لغتنامه دهخدا
جان نمای . [ جان ْ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) جان نشان دهنده . روشن . تابناک : گوهری جان نمای و پاک چو جان گوهری پر ز گوهر الوان .مسعود.
-
حجت نمای
لغتنامه دهخدا
حجت نمای . [ ح ُج ْ ج َ ن َ / ن ُ ] (نف مرکب ) ظاهر الصلاح . || قیاس کننده . (ناظم الاطباء) : پژوهنده ای بود حجت نمای در آن انجمن گشت شاه آزمای .نظامی .
-
رزق نمای
لغتنامه دهخدا
رزق نمای . [ رِ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) نماینده ٔ روزی . نماینده ٔ رزق . نشان دهنده ٔ روزی : گفت کای ره نشین رزق نمای چه کسی و چه جای تست اینجای .نظامی .
-
روشنایی نمای
لغتنامه دهخدا
روشنایی نمای . [ رَ / رَو ش َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) روشنایی نماینده . نشان دهنده ٔ روشنایی : باندیشه ٔ روشنایی نمای دواسبه سوی ظلمت آورد رای .نظامی .