کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمایۀ شرق وزان قطبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
image indexing
نمایهسازی تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] روشی برای بازیابی یک تصویر از یک مجموعهتصویر
-
temperate-westerlies index
نمایۀ غربوزان معتدله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] معیاری از قدرت باد سطحی غربی در عرضهای 35 تا 55 درجۀ شمالی
-
نمایۀ یخبندان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← شاخص یخبندان
-
surface thawing index
نمایۀ آبشوند سطح زمین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نمایۀ آبشوند که براساس دماهای سطحی که بلافاصله زیر سطح زمین قرار دارد تعیین میشود
-
subtropical easterlies index
نمایۀ شرقوزان جنبِحارّهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] معیاری از قدرت باد شرقی سطحی در عرضهای 20 تا 35 درجۀ شمالی
-
جستوجو در متن
-
circumpolar westerlies
غربوزان پیراقطبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] حرکت غالب غرب به شرق جوّ در منطقۀ قطبی
-
قطب
لغتنامه دهخدا
قطب . [ ق ُ ] (ع اِ)تیزی پیکان . (لسان العرب ). || مهتر و سردار قوم که مدار کار بر وی باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سپهسالار. (منتهی الارب ). صاحب الجیش . (اقرب الموارد). || ستونه ٔ آهنی آسیا. (منتهی الارب ). آهنی است که بر گرد آن سنگ بالا گرد...
-
گولف استریم
لغتنامه دهخدا
گولف استریم . [ گُل ْ اِ ] (اِخ ) جریان آب گرم اقیانوس اطلس شمالی است که از این اقیانوس گذشته و به سواحل جنوبی و غربی اروپامیرسد و در ناحیه ٔ قطبی در کنار غربی زمبل جدید از بین میرود. هرچند که نام گولف استریم را به مناسبت سرچشمه گرفتن آن از خلیج مکزی...
-
پایگه
لغتنامه دهخدا
پایگه . [ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) پایگاه . مقام . مرتبت .مرتبه . رتبت . ربته . زُلفی . قدر. منزلت : یکایک بپرسید [ کیخسرو ] و بنواختشان برسم مهی جایگه ساختشان همان نیز ز ایرانیان هر که بودبر اندازه شان پایگه برفزود. فردوسی .به اخترت گویند کیخسروی بشاهی ب...
-
ترکستان
لغتنامه دهخدا
ترکستان . [ ت ُ ک ِ ] (اِخ ) سرزمین ترکان . جایگاه قوم ترک . این نام اصولا به سرزمینی اطلاق میشده که مسکن اصلی قوم ترک در آنجا بوده و تقریباً ایالت سین کیانک یا ترکستان چین کنونی است ولی بر اثر مهاجرت مستمر این قوم بطرف شرق و غرب رفته رفته قسمت اعظم ...
-
همیدون
لغتنامه دهخدا
همیدون . [ هََ ] (ق مرکب ) مخفف هم ایدون است یعنی همین دم و همین زمان و همین ساعت و هم اکنون . (برهان ). اکنون . حالا : کنون کشتن رستم آریم پیش ز دفتر همیدون به گفتار خویش . فردوسی .سزد گر نیاری به جانشان گزندسپاری همیدون به من شان ، به بند. فردوسی ....
-
ایران
لغتنامه دهخدا
ایران . (اِخ ) پهلوی ، «اِران » . به کشور ایران در عهد ساسانی «اران شتر» میگفتند. در عصر هخامنشی ایی ریا نام قوم ایرانی بود و این کلمه را نام قوم اُسِّت ِ قفقاز بصور «ایرون »، «ایرو» و «ایر» بخود اطلاق کرده اند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). کلمات آریا، آ...
-
بانو
لغتنامه دهخدا
بانو. (اِ) رئیسه . و گمان میکنم از بان بمعنی حارس و حافظ و دارنده و امثال آن است و «واو» علامت شفقت یا تأنیث یا تصغیر است . (یادداشت مؤلف ). رئیسه . (یادداشت مؤلف ).زن . برابر آقا. خانم . خاتون . خاتون خانه . (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ جهانگیری ص 188)....
-
با
لغتنامه دهخدا
با. (حرف اضافه ) ابا. پهلوی ، اپاک . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بمعنی مع، است که بجهت مصاحبت باشد. (برهان ). مع. (منتهی الارب ). بمعنی مع چنانکه گوئی اسپی با زین مکلل خریدم . (غیاث ) (آنندراج ) (انجمن آرا). بفتح اول با الف کشیده بمعنی مع است که برای مص...
-
کشیدن
لغتنامه دهخدا
کشیدن . [ ک َ / ک ِدَ ] (مص ) (از: کش + یدن ، پسوند مصدری ) بردن . گسیل داشتن . سوق دادن . از جای به جائی نقل مکان دادن . (یادداشت مؤلف ). بردن از جایی به جای دیگر. نقل کردن . منتقل ساختن : که گستهم و بندوی را کرده بندبزندان کشیدند ناسودمند. فردوسی ...