کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمایش عبث نما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
TV season, season
فصل نمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مدتزمان نمایش مجموعههای تلویزیونی پیوسته و ناپیوسته که معمولاً سی هفته طول میکشد
-
نمایش دادن
لغتنامه دهخدا
نمایش دادن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی ِ دَ ] (مص مرکب ) نشان دادن .در انظار گذاشتن . به چشم مردم کشیدن . تظاهر کردن .
-
نمایش کردن
لغتنامه دهخدا
نمایش کردن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جلوه کردن : دگر شب نمایش کند پیشترتو را روشنائی دهد بیشتر. فردوسی . || نمودن . راه نمائی کردن . دلالت کردن : مرا گر بدین ره نمایش کنیدوز آن بند راه گشایش کنید. فردوسی . || تظاهر کردن : به پیروزی ...
-
نمایش خانه
لغتنامه دهخدا
نمایش خانه . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) تآتر. (یادداشت مؤلف ). تماشاخانه .
-
afterpiece
پسنمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] نمایشی کوتاه و اغلب کمدی که پس از نمایش اصلی اجرا میشود
-
auditorium, house 1, theatron 1
تالار نمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] 1. محوطۀ استقرار تماشاگران در تماشاخانه 2. تماشاخانه متـ . تالار 2
-
display screen, screen 3
پردۀ نمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] بخشِ نمایشدهندۀ نمایشگر
-
preview
پیشنمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایش فیلم برای گروهی منتخب از منتقدان و نویسندگان و دیگر دستاندرکاران سینما، بهمنظور ارزیابی واکنش آنها
-
نمایش نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (تئاتر) na(e,o)māyešnāme نوشتهای که در آن داستانی برای بازی کردن در تئاتر تنظیم شده باشد و هنرپیشگان از روی آن نوشته حرف بزنند و نقش خود را بازی کنند؛ پیِس.
-
نمایش دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اد , تعرض , شرع , عرض , فعل , مثل , معروض , نفذ ، إراءَة
-
تمرین نمایش
دیکشنری فارسی به عربی
تدريب
-
نمایش هندسی
دیکشنری فارسی به عربی
رسم بياني
-
نمایش تفریحی
دیکشنری فارسی به عربی
رياضة
-
نمایش دار
دیکشنری فارسی به عربی
رائع
-
نمایش مجاز
دیکشنری فارسی به عربی
شرعي