کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمایشپردازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
dramaturgy
نمایشپردازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] 1. فن و هنر نگارش نمایشنامه 2. مطالعه و تحلیل و تفسیر نمایشنامه برای اجراهای جدید با توجه به مخاطب و زمان و مکان
-
واژههای مشابه
-
نمایش
لغتنامه دهخدا
نمایش . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی ِ ] (اِمص ، اِ) اسم مصدر و مصدر دوم از نمودن . فعل نمودن . عمل نمودن . (یادداشت مؤلف ). ارائه . عرض . (یادداشت مؤلف ). نشان دادن . (فرهنگ فارسی معین ) : بل من به نمایش ره خویش حق فضلا همی گزارم . ناصرخسرو. || صورت . روی ...
-
نمایش
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارائه، عرضه، نمود ۲. تئاتر، تعزیهگردانی، شبیه ۳. بروز، جلوه، خودنمایی
-
نمایش
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نُ یِ) (اِمص .) 1 - چیزی را به تماشا گذاشتن . 2 - تئاتر.
-
نمایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) na(e,o)māyeš ۱. نشان دادن.۲. جلوه؛ منظره.۳.(تئاتر) بازی در تماشاخانه؛ تئاتر.
-
نمایش
دیکشنری فارسی به عربی
اداء , استعراض , تسلية , تعرض , تقديم , تمثيل , شعلة ضويية , ظهور , عرض , مسرحية , مظاهرة , معرض , منظر
-
عشوه پردازی
لغتنامه دهخدا
عشوه پردازی . [ ع ِش ْ وَ / وِ پ َ ] (حامص مرکب ) عمل و حالت عشوه پرداز. (فرهنگ فارسی معین ). ناز و کرشمه کردن . عشوه کردن .
-
کیسه پردازی
لغتنامه دهخدا
کیسه پردازی . [ س َ / س ِ پ َ ] (حامص مرکب ) خالی کردن کیسه از زر و سیم و جز آنها. تهی کردن کیسه از آنچه در اوست . || بخشش . سخاوت . || بوالعجب از کیسه درآوردن معرکه گیران و به خلق نمودن . (فرهنگ فارسی معین ) : فلک را کیسه پردازی است پیوست که کارش بو...
-
کرشمه پردازی
لغتنامه دهخدا
کرشمه پردازی . [ ک ِ رِ م َ / م ِ پ َ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت و عمل کرشمه پرداز. کرشمه بازی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرشمه بازی شود.
-
کوه پردازی
لغتنامه دهخدا
کوه پردازی . [ پ َ ] (حامص مرکب ) (اصطلاح نقاشی ) تجسم دادن منظره ٔ کوه . نقاشی و طراحی کوه . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
text processing
متنپردازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوشتن و تغییر دادن و ویرایش و چاپ حروف و متون با نرمافزار رایانهای مخصوص
-
word processing
واژهپردازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوشتن و تغییر دادن و ویرایش و چاپ حروف و واژهها با نرمافزار رایانهای مخصوص
-
scenario building
فرانامهپردازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] اندیشیدن دربارۀ عدم قطعیتها و پیامدهای احتمالی آنها برای دستیابی به آیندههای ممکن
-
نغمه پردازی
لغتنامه دهخدا
نغمه پردازی . [ ن َ م َ / م ِ پ َ ] (حامص مرکب ) فن موسیقی . (یادداشت مؤلف ). عمل نغمه پرداز. رجوع به نغمه پرداز شود.