کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمایشنامهنویسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نمایشنامه انتقادی
دیکشنری فارسی به عربی
منوعات مسرحية
-
notation
نُتنویسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوشتن نُت موسیقی به هر روشی
-
registration 3
نامنویسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] ثبتنام از افراد واجد شرایط رأی دادن پیش از برگزاری انتخابات متـ . نامنویسی رأیدهندگان voter registration
-
phonemic transcription 2, broad transcription
واجنویسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایند ثبت واجهای زبان با استفاده از نظامی از نشانهها
-
weblogging
وبنویسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] درج یادداشتهای شخصی در محیط وب بهطوریکه برای همگان قابل دسترسی باشد
-
chorale settings
کُرالنویسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] تنظیم کُرال سنتی پروتستان آلمانی برای یک یا چند بخش (part) صدایی
-
scenario writing
فرانامهنویسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] فرایند خلق چشماندازها یا تصاویری از آیندههای ممکن ازطریق تصویر مسیری دور از زمان حال و بهسوی آیندهای فرضی که بهطور کلی امکاناتی را برای اتخاذ خطمشی پیشِ روی قرار میدهد
-
نقل نویسی
لغتنامه دهخدا
نقل نویسی . [ ن َ ن ِ ] (حامص مرکب ) نوشتن از روی نوشته ٔ دیگری . نوشتن از روی مسوده . (ناظم الاطباء).
-
صورت نویسی
لغتنامه دهخدا
صورت نویسی . [ رَ ن ِ ] (حامص مرکب ) نقل نویسی . (آنندراج ). کپیه نویسی . کپیه برداری . رونوشت برداشتن . نقل کردن نوشته را از کاغذی بکاغذ دیگر : بوالهوس نقش خطت را بست اگر در دل چه شدماه من ! صورت نویسی بی سوادان میکنند.ملا علی مازندرانی (از آنندراج ...
-
غلنبه نویسی
لغتنامه دهخدا
غلنبه نویسی . [ غ ُ لُم ْ ب َ / ب ِ ن ِ] (حامص مرکب ) عمل غلنبه نویس . رجوع به غلنبه شود.
-
part writing, voice leading
بخشنویسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] شیوۀ هدایت بخشها در یک بافتِ چندصدایی یا کنترپوانی (countrapuntal)
-
اسم نویسی
فرهنگ فارسی معین
(اِ نِ) [ ع - فا. ] 1 - (حامص ) نوشتن نام داوطلب یا نام خود در دفتر یک سازمان یا مدرسه و جز آن ، نام نویسی ، ثبت نام . 2 - (اِمر.) کار کسی که نام کسان را در دفتر ثبت می کند، مدت زمانی که نام نویسی جریان دارد.
-
برنامه نویسی
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (حامص .) 1 - عمل نوشتن برنامه . 2 - آماده کردن و دستور کار مرحله به مرحله برای نوشتن و انجام گرفتن برنامه های کامپیوتری .
-
پشت نویسی
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (حامص .) نوشتن در پشت سند برای انتقال آن به دیگری .
-
پذیره نویسی
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (حامص .) نوشته ای برای تعهد انجام کاری .