کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمایش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نمایش
/na(e,o)māyeš/
معنی
۱. نشان دادن.
۲. جلوه؛ منظره.
۳.(تئاتر) بازی در تماشاخانه؛ تئاتر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ارائه، عرضه، نمود
۲. تئاتر، تعزیهگردانی، شبیه
۳. بروز، جلوه، خودنمایی
فعل
بن گذشته: نمایش داد
بن حال: نمایش ده
دیکشنری
demonstration, display, drama, dramatization, effect, entertainment, exhibit, exhibition, exposure, heatre, impression, parade, play, presentation, presentment, program, programme, projection, screening, show, showing, theater, run
-
جستوجوی دقیق
-
نمایش
لغتنامه دهخدا
نمایش . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی ِ ] (اِمص ، اِ) اسم مصدر و مصدر دوم از نمودن . فعل نمودن . عمل نمودن . (یادداشت مؤلف ). ارائه . عرض . (یادداشت مؤلف ). نشان دادن . (فرهنگ فارسی معین ) : بل من به نمایش ره خویش حق فضلا همی گزارم . ناصرخسرو. || صورت . روی ...
-
نمایش
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارائه، عرضه، نمود ۲. تئاتر، تعزیهگردانی، شبیه ۳. بروز، جلوه، خودنمایی
-
نمایش
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نُ یِ) (اِمص .) 1 - چیزی را به تماشا گذاشتن . 2 - تئاتر.
-
نمایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) na(e,o)māyeš ۱. نشان دادن.۲. جلوه؛ منظره.۳.(تئاتر) بازی در تماشاخانه؛ تئاتر.
-
نمایش
دیکشنری فارسی به عربی
اداء , استعراض , تسلية , تعرض , تقديم , تمثيل , شعلة ضويية , ظهور , عرض , مسرحية , مظاهرة , معرض , منظر
-
واژههای مشابه
-
representation theory
نظریۀ نمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نظریهای که در آن گروهها با استفاده از نمایشهای آنها بررسی میشوند
-
representation 2
نمایش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] یک همریختی از گروهی مفروض به گروهِ همۀ ماتریسهای مربعی ناتکین با درایههای واقع در یک میدان
-
screening 4, écran (fr.)
نمایش 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نشان دادن فیلم در تالار سینما متـ . نمایش دادن
-
theatre 2, play 3, drama 1
نمایش 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی، هنرهای نمایشی] [عمومی] اجرای زندۀ نمایشنامه [هنرهای نمایشی] بیان رشتهرویدادهایی داستانگونه براساس ضوابطی معین در برابر تماشاگران با استفاده از گفتار و حرکات چهره و بدن
-
ritual theatre, ritual plays, ritual drama
نمایش آیینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] نمایشی منطبق بر مراسم و آیینها و سنتها
-
performance art
نمایش اجرامحور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] نمایشی متمایز از نمایش مبتنیبرمتن که به ارائه و اجرا بیش از بازنمایی گرایش دارد و از گونههای هنری دیگری چون فیلم و اسلاید و عکس و تصویر و موسیقی بهره میگیرد
-
morality play
نمایش اخلاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] نوعی نمایش تمثیلی قرون وسطی که به کشمکش نیروهای خیر و شر در انسان میپردازد
-
premiere
نمایش افتتاحیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نخستین نمایش فیلم، معمولاً در مراسمی رسمی و با حضور کارگردان و ستارگان فیلم و جمعی از دستاندرکاران صنعت سینما
-
play of ideas 1
نمایش اندیشگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] نمایشی که مضمون اصلی مفاهیم فلسفی و مرامی و افکار روشنفکرانه است