کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمالیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نمالیده
لغتنامه دهخدا
نمالیده .[ ن َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مالیده ناشده . نامالیده . که آن را مشت ومال و ورزش نداده اند: تریاک نمالیده .
-
نمالیده
لهجه و گویش تهرانی
لگد نشده
-
واژههای مشابه
-
سنده نمالیده
لهجه و گویش تهرانی
توهین،نجاست لگد نشده
-
جستوجو در متن
-
نامال
لغتنامه دهخدا
نامال . (ن مف مرکب ) نامالیده . نمالیده . مالیده ناشده . مالش نادیده .- تریاک نامال ؛ شیره ٔ خشخاش که هنوز آن را نمالیده اند.
-
نامالیده
لغتنامه دهخدا
نامالیده . [ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نامال . نمالیده . مالیده ناشده . مقابل مالیده . رجوع به مالیده شود.
-
محف
لغتنامه دهخدا
محف . [ م ُ ح ِف ف ] (ع ص ) کسی که غفلت میکند از موهای سر خود و مدتی آنها را روغن نمالیده ژولیده میگذارد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || آن که بسیار بار میکند اسب را. (ناظم الاطباء). آن که اسب را چنان راند که آواز برآید از رفتار وی . || آنکه جا...