کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمازگزار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نمازگزار
/namāzgozār/
معنی
کسی که نماز میخواند؛ نمازخوان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ماموم، مصلی، نمازخوان، نمازکن، نمازگر، نمازی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نمازگزار
لغتنامه دهخدا
نمازگزار. [ ن َ گ ُ ] (نف مرکب ) مصلی . پابند صلوة. (آنندراج ). آنکه نماز خواند. نمازکن . نمازگر. (فرهنگ فارسی معین ). نمازی . اهل طاعت و عبادت .
-
نمازگزار
واژگان مترادف و متضاد
ماموم، مصلی، نمازخوان، نمازکن، نمازگر، نمازی
-
نمازگزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) namāzgozār کسی که نماز میخواند؛ نمازخوان.
-
واژههای همآوا
-
نمازگذار
لغتنامه دهخدا
نمازگذار. [ ن َ گ ُ ] (نف مرکب ) مصلی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پابند صلوة. (از آنندراج ). آنکه نماز می خواند. آنکه مواظبت بر خواندن نماز دارد. (ناظم الاطباء) : مردی نمازگذار و اهل تلاوت کلام اﷲ اما قتال و بی باک بود. (تذکره ٔ دولتشاه ). رجوع به ن...
-
جستوجو در متن
-
iconism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمازگزار
-
prayerful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمازگزار، پردعا
-
مصلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mosalli نمازگزار؛ نمازخوان.
-
مصلی
واژگان مترادف و متضاد
نمازخوان، نمازکن، نمازگزار
-
نمازگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] namāzgar آنکه نماز بخواند؛ نمازگزار.
-
دائم الصلوة
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] dā'emossalāt آنکه بیشتر اوقات مشغول نمازگزاردن باشد؛ بسیار نمازگزار.
-
ماموم
واژگان مترادف و متضاد
مصلی، نمازخوان، نمازگزار ≠ امام، پیشنماز
-
نمازخوان
واژگان مترادف و متضاد
مصلی، نمازباره، نمازکن، نمازگر، نمازگزار، نمازی
-
امیرسجاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir sajjād) (عربی) (به مجاز) پادشاه و امیر نمازگزار و بسیار سجده کننده.