کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نماری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نماری
لغتنامه دهخدا
نماری . [ ن َ ] (اِ) سیاه دارای خطهای سپید. (ناظم الاطباء). نقاط و خطوط سیه و سفید. (فرهنگ خطی ). || جایی که در آن گوسپندان را از آسیب گرگ حفظ کرده محصورمی نمایند. (ناظم الاطباء). جاهائی که برای صید گرگ سازند و گوسفندان در آن بندند. (فرهنگ خطی ). در ...
-
نماری
لغتنامه دهخدا
نماری . [ ن ِ ] (اِ) رجوع به نِمار به معنی مالیات فوق العاده شود. || (ص نسبی ) منسوب به نِمار. (از فرهنگ فارسی معین ).
-
نماری
لغتنامه دهخدا
نماری . [ ن ُ ری ی ] (ص نسبی ) منسوب است به نماره که بطونی از قبایل می باشند. (از سمعانی ).
-
جستوجو در متن
-
نمار
لغتنامه دهخدا
نمار. [ ن ِ ] (اِ) مالیات فوق العاده . نماری . از اصطلاحات عهد ایلخانان است . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
ترغو
لغتنامه دهخدا
ترغو. [ ت ُ ] (مغولی ، اِ) طعام و شراب . (ناظم الاطباء). کلمه ٔ مغولی ، بمعنی نزل . (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : که بوقت توجه به جانب مشتاة و مراجعت گذر بر آن باشد تا بدان موضع از شهر نزل آرند که آنرا ترغو گویند، و آن موضع را ترغوبالیغ نام نهاده ان...