کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نق زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نق زدن
معنی
(نِ. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) 1 - بهانه - جویی کردن . 2 - غرغر کردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
badger, carp, cavil, chivvy, chivy, grumble, mutter, nag, niggle, whine
-
جستوجوی دقیق
-
نق زدن
لغتنامه دهخدا
نق زدن . [ ن ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) غر و لند کردن .
-
نق زدن
فرهنگ فارسی معین
(نِ. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) 1 - بهانه - جویی کردن . 2 - غرغر کردن .
-
نق زدن
دیکشنری فارسی به عربی
فرس
-
واژههای مشابه
-
نق نق
لغتنامه دهخدا
نق نق . [ ن ِ ن ِ ] (اِ صوت ) حکایت صوت طفلی بهانه جو. نام آواز طفل که چیزی را طلبد آهسته و پیوسته ، با آوازی چون گریان . (یادداشت مؤلف ). نغ نغ.
-
نق نق
فرهنگ گنجواژه
قُرقُر.
-
نق نق کردن
لغتنامه دهخدا
نق نق کردن . [ ن ِ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با آوازی نه بلند و نه کوتاه زاری کردن طفل و درخواستن چیزی را. (یادداشت مؤلف ). بهانه گیری کردن . زرزر کردن . نحسی کردن . ننگی کردن .
-
نِق و نِق
فرهنگ گنجواژه
غُرولُند.
-
nagware, begware, annoyware
نِقافزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نرمافزاری مشروط که مکرراً بهطرز آزاردهندهای به کاربر تذکر میدهد که باید با پرداخت وجه، نرمافزار را به ثبت برساند
-
نق نقو
لغتنامه دهخدا
نق نقو. [ ن ِ ن ِ ] (ص نسبی ) طفلی که نق نق کند. نغنغو.
-
نق نقو
فرهنگ فارسی معین
(نِ. نِ) (ص مر.) (عا.) کسی که زیاد بهانه می گیرد و غر می زند.
-
نق نقو
دیکشنری فارسی به عربی
فرس
-
نق بست
دیکشنری فارسی به عربی
اِرْتَسَم
-
نِق نقو
لهجه و گویش تهرانی
کسی که نق میزند
-
نِق و نوق
لهجه و گویش تهرانی
نق