کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نقیر
/naqir/
معنی
۱. صوت؛ بانگ.
۲. کندهکاری در سنگ یا چوب.
۳. فرورفتگی یا شکاف روی هستۀ خرما.
۴. اصل و تبار مرد.
۵. کم.
〈 نقیر و قطمیر: [قدیمی]
۱. کموبیش.
۲. [مجاز] همهچیز.
۳. [مجاز] همراه با تفضیل.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقیر
لغتنامه دهخدا
نقیر. [ ن َ ] (ع اِ)جوی استه ٔ خرما. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101). چاهک دانه ٔ خرما. (صراح ) (ناظم الاطباء). چاهک پشت خسته ٔ خرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ). چاهک پشت هسته ٔ خرما. (ناظم الاطباء). چاهک خرد که بر پشت تخم خرما باشد. (از غیاث اللغات ). ...
-
نقیر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) اصل و حسب . 2 - شیار روی هستة خرما. 3 - (ص .) حقیر، اندک .
-
نقیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] naqir ۱. صوت؛ بانگ.۲. کندهکاری در سنگ یا چوب.۳. فرورفتگی یا شکاف روی هستۀ خرما.۴. اصل و تبار مرد.۵. کم.〈 نقیر و قطمیر: [قدیمی]۱. کموبیش.۲. [مجاز] همهچیز.۳. [مجاز] همراه با تفضیل.
-
واژههای مشابه
-
حقیر نقیر
لغتنامه دهخدا
حقیر نقیر. [ ح َ رِ ن َ ] (ترکیب وصفی ، از اتباع ) خرد و خوار. (مهذب الاسماء).
-
نقیر و قطمیر
فرهنگ فارسی معین
(نَ رُ قِ) [ ع . ] (اِمر.) کنایه از: چیز اندک و بی ارزش .
-
واژههای همآوا
-
نغیر
لغتنامه دهخدا
نغیر. [ ن ُ غ َ ] (ع اِ مصغر) تصغیر نُغر و نَغر. (از منتهی الارب ). گنجشک نوک سرخ خرد و کوچک . (ناظم الاطباء). و تأنیث آن نغیرة است . (از اقرب الموارد). رجوع به نغر شود.
-
جستوجو در متن
-
انقرة
لغتنامه دهخدا
انقرة. [ اَ ق ِ رَ ] (ع اِ) ج ِ نقیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به نقیر شود.
-
ضریب
لغتنامه دهخدا
ضریب . [ ض ُ رَ ] (اِخ ) ابن نقیر (یا نفیر) ابن سُمیر مکنی به ابوالسلیل . صحابی است . (منتهی الارب ).
-
ابوالسلیل
لغتنامه دهخدا
ابوالسلیل . [ اَ بُس ْ س َ ] (اِخ ) ضریب بن لقیر. محدّث است . و او را ضریب بن نقیر و ضریب بن نفیر و نقیب بن سمیر نیز گفته اند.
-
قطمیر
لغتنامه دهخدا
قطمیر. [ ق ِ ] (ع اِ) شکاف هسته ٔ خرما، و پوست آن ، و پوستک دانه ٔ خرما که میان دانه و خرما باشد، یا نکته ٔ سپید بر پشت دانه که خرما از وی روید. (منتهی الارب ). شق النواة، و قیل القشرة التی علیها، و قیل القشرة الرقیقة بین النواة و التمره ، وقیل النکت...
-
نامه ٔ اعمال
لغتنامه دهخدا
نامه ٔ اعمال . [ م َ / م ِ ی ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کتاب کردار و افعال . (ناظم الاطباء). آنچه ملکین موکلین بر هر تن از آدمی نویسند از اعمال زشت و نیکو یوم الحساب را. (یادداشت مؤلف ) : چون قیر گشت نامه ٔ اعمال من ز جرم بر من وبال جرم ز قطمیر...
-
نَقِيراً
فرهنگ واژگان قرآن
گودي پشت هسته ي خرما - نقطهاي است که بر روي هسته خرما است - چيز حقير و اندکي که مرغ آن را با منقار خود از زمين بر ميدارد (کلمه نقير ، صفت مشبهه است ، و در عبارت "فَإِذاً لَّا يُؤْتُونَ ﭐلنَّاسَ نَقِيراً "به معناي اسم مفعول يعني منقور (منقار زده ) آمد...