کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نقوش
/noquš/
معنی
= نقش
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقوش
لغتنامه دهخدا
نقوش . [ ن َ ] (ع اِ) قسمی از گلبن . (ناظم الاطباء).
-
نقوش
لغتنامه دهخدا
نقوش . [ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ نَقْش . رجوع به نَقْش شود.
-
نقوش
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] (اِ.) جِ نقش .
-
نقوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ نقش] noquš = نقش
-
واژههای مشابه
-
نقوش حاشیه دارکتاب
دیکشنری فارسی به عربی
لجنة
-
جستوجو در متن
-
spandrel2
لچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] در نقوش، سطح سه گوش بین نقوش منحنی و قاب آنها
-
تاک و پیچک
فرهنگ گنجواژه
از نقوش گیاهی.
-
jacquards
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاکارد، نقوش و تصاویر بر روی پارچه
-
jacquard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژاکارد، نقوش و تصاویر بر روی پارچه
-
هفت و هشت
فرهنگ گنجواژه
از نقوش گره سازی، زیگزاگ.
-
برودری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: broderie] bo(e)rodri نوعی گلدوزی که در آن بخش میانی نقوش را برمیدارند.
-
پچازی
لغتنامه دهخدا
پچازی . [ پ ِ ] (ص ) شطرنجی . منقش به نقوش مربع .
-
polychromy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلی کربنات، فن تهیه نقوش الوان، رنگ امیزی