کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقمة
لغتنامه دهخدا
نقمة. [ ن َ / ن ِ م َ / ن َ ق ِ م َ ] (ع اِمص ، اِ) کینه کشی و پاداش و عقوبت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عقوبت و کینه . (دهار) (از متن اللغة). ضد نعمت . (یادداشت مؤلف ). اسم است انتقام را. (از اقرب الموارد). ج ، نِق...
-
واژههای همآوا
-
نغمة
لغتنامه دهخدا
نغمة. [ ن َ غ َ م َ ] (ع اِ) واحد نَغَم است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
نغمة
لغتنامه دهخدا
نغمة. [ ن َ م َ ] (ع اِ) آواز. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). نَغَمَة. (منتهی الارب ). رجوع به نغمه شود. || نیکوئی صوت در قرائت . (ناظم الاطباء). حسن صوت در قرائت . نَغَمَة. ج ، نغمات . || واحد نَغم . (از اقرب الموارد). رجوع به نغم شود.
-
نغمة
لغتنامه دهخدا
نغمة. [ ن ُ م َ ] (ع اِ) جرعه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (متن اللغة) (ناظم الاطباء). آشام . (ناظم الاطباء). لغتی است در نغبة. (از متن اللغة). ج ، نُغَم .
-
نقمت
لغتنامه دهخدا
نقمت . [ ن ِ م َ ] (ع اِمص ، اِ) عقوبت و کینه و عذاب . (غیاث اللغات از لطایف اللغات و منتخب اللغات و قاموس ) (ناظم الاطباء). عذاب و شکنجه . (یادداشت مؤلف ). آزار. خستگی . درشتی . (ناظم الاطباء). نقمة. مقابل نعمت و راحت . رجوع به نقمة شود : و زعم امی...
-
نقمت
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرزنش، عتاب، معاتبه ۲. عذاب، عقوبت، کینهکشی
-
نقمت
فرهنگ فارسی معین
(نِ مَ) [ ع . نقمة ] (اِمص .) عقوبت ، عذاب .
-
نقمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نِقمَة، جمع: نِقَم و نَقِمات] [قدیمی] na(e)qmat ۱. کینهکشی.۲. عذاب؛ عقوبت؛ پاداش بد.۳. رنج و سختی.
-
جستوجو در متن
-
نقم
لغتنامه دهخدا
نقم . [ ن َ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ نقمة. رجوع به نقمة شود.
-
نقمات
لغتنامه دهخدا
نقمات . [ ن َ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ نقمة. رجوع به نقمة شود.
-
نقمت
فرهنگ فارسی معین
(نِ مَ) [ ع . نقمة ] (اِمص .) عقوبت ، عذاب .
-
نقم
لغتنامه دهخدا
نقم . [ ن ِ ق َ ] (ع اِ) ج ِ نقمة. رجوع به نقمة و نقمت شود : ایزد ما این جهان نز پی جور آفریدنز پی ظلم و ستم نز پی کین و نقم . منوچهری .کف راد او مر نعم را مقرسر تیغ اومستقر نقم .ناصرخسرو.
-
کینه کشی
لغتنامه دهخدا
کینه کشی . [ ن َ / ن ِ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) انتقام و تلافی بدیها. (ناظم الاطباء). انتقامجویی .کینه ورزی : نقمة؛ کینه کشی . (منتهی الارب ) : چون خواهش یکدگر شنیدنداز کینه کشی عنان کشیدند. نظامی .و رجوع به کینه کش (نف مرکب ) شود.