کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقلیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نقلیه
/naqliy[y]e/
معنی
ویژگی آنچه مربوط به حملونقل باشد؛ وسایل بارکشی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقلیه
لغتنامه دهخدا
نقلیه . [ ن َ لی ی َ/ ی ِ ] (از ع ، ص نسبی ) تأنیث نقلی . مقابل عقلیه .- علوم نقلیه ؛ چون حدیث و تاریخ . مقابل علوم عقلیه . (یادداشت مؤلف ).- وسائط (وسائل ) نقلیه ؛ هرچه بدان چیزها را حمل و نقل کنند از آدمی و خر و استر و اسب و گاو و ارابه و گاری ...
-
نقلیه
فرهنگ فارسی معین
(نَ یُِ) (ص .) از عربی . آنچه مربوط به حَمل و نقل باشد.
-
نقلیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] naqliy[y]e ویژگی آنچه مربوط به حملونقل باشد؛ وسایل بارکشی.
-
واژههای مشابه
-
وساءط نقلیه
دیکشنری فارسی به عربی
مرور
-
وسیله نقلیه
دیکشنری فارسی به عربی
عربة
-
public service vehicle
وسیلۀ نقلیۀ همگانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] وسیلۀ نقلیهای برای جابهجا کردن عموم مردم
-
vehicle line capacity
ظرفیت وسیلۀ نقلیۀ خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حداکثر تعداد وسایل نقلیهای که از یک نقطۀ مشخص، در یک جهت، در هر ساعت عبور میکنند
-
مربوط به وسایل نقلیه خودرو
دیکشنری فارسی به عربی
آلي
-
توقفگاه بی سقف (برای توقف وساءط نقلیه)
دیکشنری فارسی به عربی
موقف
-
دزدی هواپیما وسایر وساءط نقلیه ومسافران ان
دیکشنری فارسی به عربی
اختطاف
-
جستوجو در متن
-
motor vehicle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وسایل نقلیه موتوری، وسیله نقلیه موتوری
-
low passenger platform, low platform
سکوی کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی سکو در مسیر حرکت وسایل نقلیه که با ورودی وسیلۀ نقلیه همسطح نیست و مسافران باید برای سوار و پیاده شدن از پلههای وسیلۀ نقلیه استفاده کنند
-
captive transit rider
مسافر ناگزیر عمومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] شخصی که وسیلۀ نقلیۀ شخصی ندارد یا قادر به رانندگی نیست و ناچار است از وسایل نقلیۀ عمومی استفاده کند