کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نقلی
معنی
(نُ) [ ع - فا. ] 1 - (ص نسب .) منسوب به نقل . 2 - (عا.) کوچک و جالب و ظریف .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. تنگ، کوچک
۲. جالب، ظریف
دیکشنری
compact, slim
-
جستوجوی دقیق
-
نقلی
لغتنامه دهخدا
نقلی . [ ن َ ] (ص نسبی ) منقول از روی چیزی . نقل کرده شده . (ناظم الاطباء). مقابل عقلی . || قابل نقل کردن و روایت کردن . روایت کردنی . بازگفتنی . || ساختگی . تقلیدی . (ناظم الاطباء).
-
نقلی
لغتنامه دهخدا
نقلی . [ ن ُ ] (ص نسبی ) در تداول ، کوچک و زیبا. (یادداشت مؤلف ). ریز و گرد به شکل نقل : تربچه ٔنقلی . || فروشنده ٔ نقل . (ناظم الاطباء).
-
نقلی
واژگان مترادف و متضاد
۱. تنگ، کوچک ۲. جالب، ظریف
-
نقلی
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع - فا. ] 1 - (ص نسب .) منسوب به نقل . 2 - (عا.) کوچک و جالب و ظریف .
-
واژههای مشابه
-
نُقلی
لهجه و گویش تهرانی
کوچک
-
رقم نقلی
دیکشنری فارسی به عربی
احمل
-
سَرا نُقُلى رفتن
لهجه و گویش بختیاری
sarâ noqoli raftan سکندرى خوردن، با سر به زمین آمدن.
-
نَقل،نَقلی ندارد
لهجه و گویش تهرانی
خبر،تعریف،تعریفی ندارد
-
کَلاّ نُقُلى افتادن
لهجه و گویش بختیاری
kallâ noqoli oftadan با سر زمین خوردن، با سر به زمین افتادن.
-
واژههای همآوا
-
نُقلی
لهجه و گویش تهرانی
کوچک
-
جستوجو در متن
-
present perfect
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماضی نقلی، مربوط به ماضی نقلی
-
عقلی
واژگان مترادف و متضاد
عقلانی ≠ نقلی