کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقطه نقطه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
east point
نقطۀ شرق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] یکی از چهار نقطۀ اصلی جهتیابی بر روی افق که شرق جغرافیایی را نشان میدهد
-
north point
نقطۀ شمال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] یکی از چهار نقطۀ اصلی جهتیابی بر روی افق که شمال جغرافیایی را نشان میدهد
-
floating mark, floating point
نقطۀ شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نشانهای در فضای سهبُعدی که از ترکیب سهبُعدی یک جفت عکس تشکیل میشود و در اندازهگیری مدل سهبُعدی بهعنوان نشانۀ مرجع به کار میرود
-
flooding point/ flood point
نقطۀ طغیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] نقطۀ بیانگر شرایط طغیان بر روی نمودار مناطق ایمن عملیاتی (Area of satisfactory operation)
-
west point
نقطۀ غرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] یکی از چهار نقطۀ اصلی جهتیابی بر روی افق که غرب جغرافیایی را نشان میدهد
-
extreme point
نقطۀ فرین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
dropping point
نقطۀ قطرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دمایی که در آن گریس در شرایط معیار مایع میشود
-
control point
نقطۀ واپایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] مجموعهای از نقطهها با موقعیت افقی یا عمودی معلوم که بهعنوان مرجع ثابت در تعیین موقعیت و مرتبط کردن عوارض نقشهای یا عکسهای هوایی یا تصاویر دورکاوی به کار میرود
-
quantum dot, QD
نقطۀ کوانتومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نانوفنّاوری] ساختار نانوبلوری که نور سفید را جذب میکند و سپس آن را در چند نانوثانیه به یک رنگ خاص بازمیتاباند
-
Curie point
نقطۀ کوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← دمای کوری
-
pointillist
نقطهگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] هنرمندی که به شیوۀ نقطهگرایی کار میکند
-
pointillistic
نقطهگرایانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] آنچه به نقطهگرایی مربوط است
-
pointillism
نقطهگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] شیوهای در نقاشی که در آن با گذاشتن نقطههای کوچک از دو رنگ اصلی در کنار هم رنگهای ترکیبی ایجاد میکنند
-
breakpoint
نقطۀ گسست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] محلی در برنامه که در آن برای آزمایش و اشکالزدایی، پردازش موقتاً متوقف میشود
-
anchor point, reference point, anchor
نقطۀ لنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نقطۀ مشخصی بر روی صورت کمانگیر که دست خم و زه تا آنجا به عقب میآیند