کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نقص
/naqs/
معنی
۱. عیب.
۲. کمی؛ کاستی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خرابی، خرده، شایبه، صدمه، عیب، کاستی، کاهش، کمبود، کمی، نارسایی، نقصان
برابر فارسی
کاستی، کمی، کمبود
دیکشنری
defect, deficiency, demerit, fault, flaw, frailty, handicap, impairment, imperfection, insufficiently, shortcoming, spot
-
جستوجوی دقیق
-
defect
نقص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی، مهندسی مخابرات] [پزشکی] فقدان یا عیب یا نارسایی [مهندسی مخابرات] وقفهای محدود در عملکرد سامانه یا دستگاه
-
نقص
لغتنامه دهخدا
نقص . [ ن َ ] (ع اِمص ، اِ) کمی . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). کمی در دین و عقل و جز آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). منقصت . (ناظم الاطباء). نقصان . عیب . کاستی . کاست . کم داشت . کم بود. مقابل فضل . مقابل کمال ....
-
نقص
لغتنامه دهخدا
نقص . [ ن ُق ْ ق َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناقص . (المنجد). رجوع به ناقص شود.
-
نقص
واژگان مترادف و متضاد
خرابی، خرده، شایبه، صدمه، عیب، کاستی، کاهش، کمبود، کمی، نارسایی، نقصان
-
نقص
فرهنگ واژههای سره
کاستی، کمی، کمبود
-
نقص
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) کمی ، عیب ، کاستی .
-
نقص
دیکشنری عربی به فارسی
نقص , کمي , کمبود , کسر , ناکارايي , نقطه ضعف , صعف اخلا قي , ضعف , تيغه شمشير , عيب , نابسندگي , نارسايي , نامناسبي , بي کفايتي , عدم تکافو , کسري
-
نقص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] naqs ۱. عیب.۲. کمی؛ کاستی.
-
نقص
دیکشنری فارسی به عربی
خطا , ضعف , عائق , عيب , نقص
-
واژههای مشابه
-
نَقْصٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نقص - کاستي - کمبود
-
نَقُصُّ
فرهنگ واژگان قرآن
ازداستان سرایِِي می کنیم-حکايت می کنیم - داستان نقل می کنیم- قصّه می گوییم(کلمه قص به معناي دنباله جاي پا را گرفتن و رفتن ويا خود رد پاست و چون در قصه گفتن نيز خبر و واقعه اي را پي گيري مي کنند ، استفاده شده است )
-
acquired defect
نقص اکتسابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نقصی غیرژنشناختی بعد از تولد ایجاد میشود
-
crystal defect
نقص بلور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، شیمی، فیزیک] نقص در ساختار آرمانی بلور متـ . نقص شبکه lattice defect
-
line defect
نقص خطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، فیزیک] نوعی نقص بلور که در امتداد خطوطی خاص در ساختار بلور رخ میدهد