کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقش و صورت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقش و صورت
فرهنگ گنجواژه
نگار.
-
واژههای مشابه
-
نَقْش
لهجه و گویش گنابادی
naghsh در گویش گنابادی یعنی رسم ، نقاشی ، فیلم بازی کردن ، خود را به بیخبری زدن
-
نُقُّش
لهجه و گویش بختیاری
noqqoš نطق، سخن گفتن، ابراز نظر کردن.
-
post 2
نقش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] وظیفۀ معین هر بازیکن در بازیهای گروهی
-
arabesque motif
نقش اسلیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] آرایههایی که در هنرهای اسلیمی به کار میروند
-
diffraction pattern
نقش پراش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] نقشی که امواج پراشیده بر روی پرده ایجاد میکنند
-
powder pattern
نقش پودری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نقش پراش پرتوهای ایکس یا نوترون که نمونۀ بسبلور یا نمونۀ پودری آن را به وجود میآورد
-
interference pattern
نقش تداخل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] شکلی که براثر تداخل پرتوهای نوری به وجود میآید
-
نقش جنسیتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم سلامت] ← نقش جنسانی
-
symmetrical tread pattern
نقش متقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی نقش رویه که در آن طرح دو طرف خط مرکزی رویه همسان است
-
asymmetrical tread design, nonsymmetrical tread design
نقش نامتقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی نقش رویه که در آن طرح دو طرف خط مرکزی رویه ناهمسان است
-
rib shape, ribs, rib pattern
نقش نواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی نقش رویه که متشکل از نوارهای موازی است
-
نقش پذیر
لغتنامه دهخدا
نقش پذیر. [ ن َ پ َ ] (نف مرکب ) که تصویر بر آن به آسانی نقش بندد. کنایه از کسی که کاری یا سخنی در او اثر گذارد : موم از سر نرمی است چنان نقش پذیر.؟
-
نقش پذیرنده
لغتنامه دهخدا
نقش پذیرنده . [ ن َ پ َ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) نقش پذیر : نبینی که موم نقش پذیرنده تر از سنگ است . (منتخب قابوسنامه ص 8).