کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقشهکش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقشهکش
واژگان مترادف و متضاد
رسام، طراح
-
واژههای همآوا
-
نقشه کش
لغتنامه دهخدا
نقشه کش . [ ن َ ش َ / ش ِ ک َ / ک ِ ](نف مرکب ) طراح . نقشه بردار. که نقشه ترسیم کند. || در تداول ، که به زیان دیگران و برای غلبه بر حریفی یا انجام کاری طرحی ریزد. که با توطئه و دسیسه منظور خود را عملی کند. محتال . سیاس . توطئه گر.
-
نقشه کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] naqšekeš آنکه نقشه میکشد؛ کسی که نقشۀ جایی یا چیزی را رسم میکند.
-
جستوجو در متن
-
طراح
واژگان مترادف و متضاد
۱. طرحریز، ۲. مدلساز، ۳. نقشهکش، ۴. نگارگر، نقاش ۵. طرحکننده، سئوالساز ۶. برنامهریز