کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقده باف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقده باف
لغتنامه دهخدا
نقده باف . [ ن َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) نقده دوز. رجوع به نقده دوز شود.
-
واژههای مشابه
-
نقدة
لغتنامه دهخدا
نقدة. [ ن َ ق َ دَ ] (ع اِ) واحد نَقَد. رجوع به نقد شود. || ج ِ ناقد. رجوع به ناقِد شود.
-
نقدة
لغتنامه دهخدا
نقدة. [ ن ِ دَ ] (ع اِ) زیره ٔ رومی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کراویا. (ناظم الاطباء).
-
نقدة
لغتنامه دهخدا
نقدة. [ ن ُ دَ ] (ع اِ) نوعی از درخت . (آنندراج ) (از صحاح از اقرب الموارد). رجوع به نُقُد و نُقُدَة و نَقَدَة شود.
-
نقدة
لغتنامه دهخدا
نقدة. [ ن ُ ق ُ دَ ] (ع اِ) واحد نُقُد. رجوع به نُقُد شود.
-
نقده دوز
لغتنامه دهخدا
نقده دوز. [ ن َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آنکه نقده بر جامه دوزد. رجوع به نَقدَه و نَقدِه شود.
-
نقده دوزی
لغتنامه دهخدا
نقده دوزی . [ ن َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عمل نقده دوز. رجوع به نقده دوز و نَقدَه و نَقدِه شود.