کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقداً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نقداً
مترادف و متضاد
۱. بلافاصله، فوراً، فیالحال
۲. اکنون، الان، اینک، حالا
۳. بهنقد ≠ قرضی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقداً
لغتنامه دهخدا
نقداً. [ ن َ دَن ْ] (ع ق ) فی الفور. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || به نقد. به وسیله ٔ وجه نقد. (فرهنگ فارسی معین ). مقابل به نسیه و نسیةً. || بالفعل . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عجالة. (ناظم الاطباء). فعلاً. اکنون . کنون...
-
نقداً
واژگان مترادف و متضاد
۱. بلافاصله، فوراً، فیالحال ۲. اکنون، الان، اینک، حالا ۳. بهنقد ≠ قرضی
-
واژههای مشابه
-
نقدا
واژهنامه آزاد
پیسه ای، به پیسه.
-
واژههای همآوا
-
نقدا
واژهنامه آزاد
پیسه ای، به پیسه.
-
جستوجو در متن
-
جرینگی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] jeringi ۱. نقد.۲. (قید) پولی که نقداً به کسی داده شود.
-
بواصل
فرهنگ فارسی معین
(بِ ص ِ) [ فا - ع . ] (ق .) نقداً، نقد، دستادست .
-
جنساً
لغتنامه دهخدا
جنساً.[ ج ِ سَن ْ ] (ع ق ) مقابل نقداً. رجوع به جنس شود.
-
اثماناً
لغتنامه دهخدا
اثماناً. [ اَ نَن ْ ] (ع ق ) هشت یک هشت یک . || نقداً .
-
نقدانقد
لغتنامه دهخدا
نقدانقد. [ ن َ ن َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) پول حاضر و آماده که در حال داده شود. (ناظم الاطباء). || نقداً. به نقد. مقابل به نسیه .
-
دیناً
لغتنامه دهخدا
دیناً. [ دَ نَن ْ ] (ع ق ) نسیه . (یادداشت مؤلف ). مقابل نقداً. پسادست . مقابل دستادست .
-
نقدخر
لغتنامه دهخدا
نقدخر. [ ن َ خ َ ] (نف مرکب ) که جنسی را نقداً بخرد و قیمت آن را فی الحال بپردازد. مقابل نسیه خر و نسیه بر : هزار زخم به دانگی است نرخ گردن توبه نسیه می دهی آن را که نقدخر نبود.سوزنی .
-
نقدی
لغتنامه دهخدا
نقدی . [ ن َ ] (ص نسبی ) منسوب به وجه نقد. ضد جنسی . معاملتی که پولش نقداً و فی المجلس پرداخته شود. مقابل وعده ای و نسیه . || معامله ای که در آن مقابل تحویل دادن متاع پول نقد بپردازند و دریافت دارند. مقابل پایاپای و تهاتری . || نقدی گماشته ؛ گماشته ٔ...