کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقح
لغتنامه دهخدا
نقح . [ ن َ ] (ع اِ) ابر سپیدتابستانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (مص ) بیرون آوردن مغز استخوان را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پوست بازکردن چیزی را. (از منت...
-
نقح
لغتنامه دهخدا
نقح . [ ن َ ق َ ] (ع اِ) ریگ خالص . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
واژههای همآوا
-
نقه
لغتنامه دهخدا
نقه . [ ن َ ق َه ْ ] (ع مص ) به شدن و برخاستن از بیماری در حالی که هنوز ضعف باقی است . (از منتهی الارب )(از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). از بیماری به شدن . (تاج المصادر بیهقی ). نقوه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به نقوه شود. |...
-
نقه
لغتنامه دهخدا
نقه . [ ن َ ق ِه ْ ] (ع ص ) فهمنده سخن را و داننده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). که دریابد حدیث را. ناقه . (اقرب الموارد).
-
نقه
لغتنامه دهخدا
نقه . [ ن ُق ْ ق َه ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناقِه . رجوع به ناقِه شود.
-
نقه
لغتنامه دهخدا
نقه .[ ن َق ْه ْ ] (ع مص ) فهمیدن حدیث را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). دریافتن . (تاج المصادر بیهقی ). نقوه . نقاهة. نقهان . (اقرب الموارد). نَقَه . (المنجد) (متن اللغة). فهو نَقِه و ناقه . (از اقرب الموارد).