کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقابی
لغتنامه دهخدا
نقابی . [ ن َق ْ قا ] (حامص ) عمل نقاب . رجوع به نَقّاب شود : زلف شب چون نقاب مشکین بست شه ز نقابی نقیبان رست .نظامی .
-
نقابی
لغتنامه دهخدا
نقابی . [ ن ِ ] (اِخ ) از شعرای تبریز است . در بدخشان ولادت و در تبریز نشو و نما یافت : در شرح زلزله ٔ تبریز مثنوی سروده است :ز دهشت لرزه بر مردم درآویخت که رنگ سرمه ٔ چشم بتان ریخت زمین از بس که چون دریا خروشیدمنار از خاک چون فواره جوشید. (از صبح گل...
-
واژههای مشابه
-
matte shot, masked shot/ mask shot
نمای نقابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که در آن بخشی از تصویر با نقاب پوشانده میشود و با نوردهی مجدد، تصویر دیگری در آن ناحیه قرار میگیرد
-
هم نقابی
لغتنامه دهخدا
هم نقابی . [ هََ ن ِ ](حامص مرکب ) در یک پرده بودن . همنشینی : چه فرمایی ؟ دلی با این خرابی کنم با اژدهایی هم نقابی ؟نظامی .
-
composite matte shot
نمای ترکیبی نقابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی نما که با نوردهی دو یا چندگانه و نقابگذاری (matting) در هر نوردهی به دست میآید
-
bow visor
در نقابی سینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] در سینۀ شناور که به طرف بالا باز میشود و مخصوص شناورهای روـ رو و فرابَرهاست
-
جستوجو در متن
-
death mask, funerary mask, burial mask
مردهنقاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نقابی که با قالبگیری از چهرۀ جسد تهیه میشود
-
coffin mask
تابوتنقاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نقابی فلزی یا چوبی بر روی تابوت که چهرۀ آرمانی متوفی را نشان میدهد
-
matte artist, matte painter
نقابپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] شخصی که طراحی و نقاشی نقابها و ترکیببندی فضاهای مربوط به نماهای نقابی را بر عهده دارد
-
mummy mask, mummy portrait
مومیایینقاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نقابی گچی یا چوبی که سیمای متوفی را بر روی آن نقش میکردند و آن را بر روی سر جسد مومیاییشده قرار میدادند
-
روی نه
لغتنامه دهخدا
روی نه . [ ن ِه ْ ] (اِ مرکب ) روینه . نقابی که بر روی اندازند. (ناظم الاطباء). رجوع به رویوانه شود.
-
بینی ور
لغتنامه دهخدا
بینی ور. [ وَ ] (اِمرکب ) نقابی که میپوشاند بینی را. (ناظم الاطباء).
-
یاشماق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] yāšmāq ۱. نقاب.۲. نقابی که زنان ترک بر چهرۀ خود میاندازند.