کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نقاء
معنی
(نَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پاکیزه بودن . 2 - (اِمص .) پاکیزگی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقاء
لغتنامه دهخدا
نقاء. [ ن َ ] (ع اِمص ) پاکیزگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (دهار) : اما حسن طویت و نقاء سریرت سلطان سنجر در متابعت و تقویت دین حنفی و شریعت محمدی و تعظم امور... (جهانگشای جوینی ).لیک قسم متقی ز این تون صفاست زآنکه در گرمابه است و در ن...
-
نقاء
لغتنامه دهخدا
نقاء. [ ن ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نقی . رجوع به نَقی ّ شود.
-
نقاء
لغتنامه دهخدا
نقاء. [ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ نقاوة. رجوع به نقاوة شود. || ج ِ نقایة. رجوع به نُقایَة شود.
-
نقاء
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پاکیزه بودن . 2 - (اِمص .) پاکیزگی .
-
واژههای همآوا
-
نقاع
لغتنامه دهخدا
نقاع . [ ن َ ] (ع اِ) ظرفی که در آن مویز و امثال آن خیسانند. (از المنجد). ظرفی که در آن چیزی خیسانند. (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ).
-
نقاع
لغتنامه دهخدا
نقاع . [ ن َق ْقا ] (ع ص ) بسیار ظاهرکننده فضایل را که ندارد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه فضیلت های بسیاری ادعا کندکه دارای آنها نباشد. (ناظم الاطباء) (از المنجد).
-
نقاع
لغتنامه دهخدا
نقاع . [ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ نقع. رجوع به نَقع شود.
-
نَقْعاً
فرهنگ واژگان قرآن
غبار
-
جستوجو در متن
-
نقائة
لغتنامه دهخدا
نقائة. [ ن َ ءَ ] (ع مص ) نقاء. رجوع به نَقاء شود.
-
نقاوة
لغتنامه دهخدا
نقاوة. [ن َ وَ ] (ع اِ) بهین . (دهار). خیار و خلاصه ٔ چیزی . (از اقرب الموارد). برگزیده ٔ چیزی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نقوة. نقایة. (منتهی الارب ). نُقاوَة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نقاة. (اقرب الموارد). ج ، نقا، نقاء...
-
نقاوة
لغتنامه دهخدا
نقاوة. [ ن ُ وَ ] (ع اِ) برگزیده . خلاصه . (آنندراج ). رجوع به نَقاوَةشود. || گیاهی است شور که بدان جامه شویند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، نقاوی . || (مص ) نقاء. نقائة. نقایة. نَقاوَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به نقاء و نَقاوَة ...
-
نقایة
لغتنامه دهخدا
نقایة. [ ن َ ی َ ] (ع مص ) پاکیزه گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نقاوة. نقاء. نقائة. (منتهی الارب ). رجوع به نقاء و نیز رجوع به نُقایَة شود. || نقایةالطعام ؛ ردی و هیچکاره از گندم و آنچه دور کنند از گندم آن را. (منتهی الارب ). نقاة. (ا...
-
نقایة
لغتنامه دهخدا
نقایة. [ ن ُ ی َ ] (ع اِ) برگزیده ٔ چیزی . (منتهی الارب ). خیار و خلاصه ٔ هر چیز. (از اقرب الموارد). برگزیده ٔ هرچیزی . (دهار). نقاوة. نقاة. (اقرب الموارد). گزیده . خیار و افضل چیزی . مقابل نفایة. (یادداشت مؤلف ). || نُقایَةالطعام . نَقایَةالطعام . ...