کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفیتة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نفیتة
لغتنامه دهخدا
نفیتة. [ ن َ ت َ ] (ع اِ) آشی است از آرد و جز آن که به آب یا شیر ترتیب دهند، سطبرتر از سخینه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). کاچی . (بحر الجواهر) (یادداشت مؤلف ) (مهذب الاسماء).
-
واژههای همآوا
-
نفیطة
لغتنامه دهخدا
نفیطة. [ ن َ طَ ] (ع ص ) کف نفیطة؛ کف دست آبله رسیده ٔ شوخگین از عمل . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
کاچی
لغتنامه دهخدا
کاچی . (اِ) بر وزن و معنی کاشی است . (برهان ) (آنندراج ). وآن سفالی باشد که شیشه ٔ صلایه کرده بر روی آن مالیده و پخته باشند. (برهان ). کاشی و لعاب از شیشه ٔ صلایه کرده که بر روی سفال اندود نموده در کوره پزند. (ناظم الاطباء). || کاجی . حریقه . قابولا....
-
اطراد
لغتنامه دهخدا
اطراد. [ اِ] (ع مص ) دور کردن فرمودن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مطرود کردن کسی را. (از اقرب الموارد). راندن . (غیاث از صراح و منتخب ). براندن چیزی فرمودن .(مؤید الفضلا). راندن فرمودن . براندن کسی فرمودن . (تاج المصادر بیهقی ): و گفت : سل...