کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفوذ در ریشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
root penetration
نفوذ در ریشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نفوذ فلز جوش در درون ریشۀ اتصال
-
واژههای مشابه
-
excessive penetration
نفوذ اضافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نفوذ جوش و بیرونزدگی بیشازحد فلز جوش از سمت دیگر اتصال
-
weld penetration, depth of fusion
نفوذ جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] فاصله بین سطح اولیه و عمیقترین محل ذوب فلز پایه
-
نفوذ داشتن
لغتنامه دهخدا
نفوذ داشتن . [ ن ُ ت َ ] (مص مرکب ) رسا بودن و رسائی داشتن . (ناظم الاطباء).
-
نفوذ کردن
لغتنامه دهخدا
نفوذ کردن . [ ن ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) درگذشتن و فرورفتن . (ناظم الاطباء).
-
containment 2
سد نفوذ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] راهکاری برای جلوگیری از گسترش نفوذ سیاسی یا آرمانهای دشمن از راه ایجاد پیمانهای راهبردی با دولتهای دوست
-
ذی نفوذ
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] (ص .) دارای قدرت ، متنفذ.
-
نفوذ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخترق
-
تحت نفوذ
دیکشنری فارسی به عربی
تحت
-
نفوذ پذیر
دیکشنری فارسی به عربی
حساس
-
با نفوذ
دیکشنری فارسی به عربی
ثقيل
-
نفوذ نکردنی
دیکشنری فارسی به عربی
منيع
-
وسیله نفوذ
دیکشنری فارسی به عربی
قوت الرفع
-
نفوذ کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اَحدَثَ ثُغْرَة ، اَحدَثَ صَدْعاً ، اِخْتَرَقَ