کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نفله
/nefle/
معنی
۱. ضایع و خراب؛ تلفشده؛ هدررفته.
۲. آدم بیدستوپا؛ کارخرابکن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تباه، تلف، نابود، نیست
۲. ضعیف، مردنی
دیکشنری
shabby
-
جستوجوی دقیق
-
نفله
لغتنامه دهخدا
نفله . [ ن ِ ف ِل ِ ] (اِخ ) در اساطیر یونان و روم مقصود از نفله آن ابر جادوئی است که به دستور زئوس به شکل هرا درآمده تا امیال نامشروع ایکسیون را برآورد، ایکسیون با آن صورت خیالی درآمیخت و سانتورها در نتیجه ٔ این آمیزش به وجود آمدند. نیز نفله نام چند...
-
نفله
لغتنامه دهخدا
نفله . [ ن ِ ل ِ ] (ص ) در تداول ، کنایت از آدم بی دست و پای زهواردررفته ٔ بی خاصیت .
-
نفله
واژگان مترادف و متضاد
۱. تباه، تلف، نابود، نیست ۲. ضعیف، مردنی
-
نفله
فرهنگ فارسی معین
(نِ لِ) (ص .) هدر رفته ، تلف شده ، ضایع و خراب .
-
نفله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) nefle ۱. ضایع و خراب؛ تلفشده؛ هدررفته.۲. آدم بیدستوپا؛ کارخرابکن.
-
واژههای مشابه
-
نِفلِه
لهجه و گویش تهرانی
مرده،آدم بدرد نخور،مردنی،ضعیف
-
نفله شدن
لغتنامه دهخدا
نفله شدن . [ ن ِ ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، از میان بشدن . مردن . بی فایدتی تلف شدن . مردن نه برای مقصدی . (یادداشت مؤلف ). || نه به موقع خویش صرف شدن مال . بیهوده خرج شدن . به مصارف بیهوده به کار رفتن . (یادداشت مؤلف ).
-
نفله کردن
لغتنامه دهخدا
نفله کردن . [ ن ِ ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، تلف کردن . نه به موقعخود صرف کردن . در غیر محل خود یا در کار غیر مفیدی صرف کردن . بی نتیجه از میان بردن . (یادداشت مؤلف ).
-
نفله کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (مص م .) 1 - به هدر دادن ، تلف کردن . 2 - (عا.) کشتن ، به قتل رساندن .
-
نفله کاری
لهجه و گویش تهرانی
از بین بردن،وِلخرجی
-
نِفلِه کردن/شدن
لهجه و گویش تهرانی
از بین بردن/رفتن
-
واژههای همآوا
-
نِفلِه
لهجه و گویش تهرانی
مرده،آدم بدرد نخور،مردنی،ضعیف