کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفقه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نفقه کردن
معنی
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) انفاق کردن ، بخشش کردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نفقه کردن
لغتنامه دهخدا
نفقه کردن . [ ن َ ف َ ق َ / ق ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) انفاق .(تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ). هزینه کردن . خرج کردن . (یادداشت مؤلف ) : و صد درم نفقه ٔ عیال خویش کردی . (قصص ص 150). پس ایشان را گفت که هر سال سهم او را ده یک غله جمع کنند و به وی ...
-
نفقه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) انفاق کردن ، بخشش کردن .
-
واژههای مشابه
-
نفقة
لغتنامه دهخدا
نفقة. [ ن ُ ف َ ق َ ] (ع اِ) یکی از سوراخ های نهانی کلاکموش . (منتهی الارب ) (از المنجد). نافقاء. (از اقرب الموارد). نفقاء. (المنجد).
-
نفقة
دیکشنری عربی به فارسی
خرجي , نفقه , برامد , هزينه , خرج , مصرف , فديه
-
نَّفَقَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نفقه - انفاق - خرجي (انفاق :بخشيدن وبذل مال و صرف آن در رفع حوايج خويشتن و يا ديگران)
-
نفقه خوار
لغتنامه دهخدا
نفقه خوار. [ ن َ ف َ ق َ / ق ِ خوا / خا ](نف مرکب ) آنکه نفقه ٔ کسی خورد. (یادداشت مؤلف ).
-
مَا نَفْقَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
نمی فهمیم
-
مِهر و نفقه
فرهنگ گنجواژه
حقوق زن نسبت به شوهر.
-
جستوجو در متن
-
انفاق
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) نفقه دادن ، هزینه کردن .
-
قتور
لغتنامه دهخدا
قتور. [ ق ُ ] (ع مص ) تنگ کردن نفقه را بر عیال . (آنندراج ).
-
احتراش
لغتنامه دهخدا
احتراش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شکار کردن : احتراش ضب ؛ شکار کردن سوسمار. || گرد آوردن نفقه برای عیال از وجوه مکاسب . || گرد آمدن بر.
-
تحشیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - بسیار جمع کردن ، گرد آوردن . 2 - تنگ داشتن نفقه بر اهل و فرزندان و غیره .
-
تقتیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - در دادن نَفَقه به عیال و اولاد سخت گرفتن . 2 - بو بلند کردن از غذا، گوشت .