کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نفرت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اکره , امقت
-
hate crime
جُرم نفرتمحور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] اقدام مجرمانهای که انگیزۀ آن نفرت و تعصب و پیشداوری برخاسته از نژاد، رنگ پوست، مذهب، ملیت، قومیت، جنسیت یا گرایش جنسی فرد یا افراد است
-
hate speech
سخن نفرتآفرین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] سخنان توهینآمیز یا بهظاهر خنثی که موجب افزایش احساسات نژادپرستانه یا دشمنهراسانه در جامعه میشود
-
نفرت داشتن از
دیکشنری فارسی به عربی
احتقر , کره
-
نفرت انگیز شنیع
دیکشنری فارسی به عربی
سيي السمعة
-
نفرت پیدا کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أحْجَمَ
-
اشمئاز و نفرت
فرهنگ گنجواژه
نهایت نفرت.
-
علاقه و نفرت
فرهنگ گنجواژه
صفات متضاد.
-
بغض و نفرت
فرهنگ گنجواژه
دشمنی شدید.
-
وحشت و نفرت
فرهنگ گنجواژه
تنفر.
-
واژههای همآوا
-
نفرة
لغتنامه دهخدا
نفرة. [ ن َ رَ ] (ع اِ) یکبار رمیدن . (آنندراج ). واحد نفر است . (از اقرب الموارد). رجوع به نَفَر شود. || قومی که به کاری پیش روند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || گروهی که با کسی رمند. (منتهی الارب ). گروهی که با ک...
-
نفرة
لغتنامه دهخدا
نفرة. [ ن ُ رَ ](ع اِ) حکم . فرمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنچه جهت دفع چشم زخم بر کودک آویزند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). نُفَرَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموا...
-
نفرة
لغتنامه دهخدا
نفرة. [ ن ُ ف َ رَ ] (ع اِ) نُفرَة. (منتهی الارب ). رجوع به نُفرَة شود.
-
جستوجو در متن
-
detests
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نفرت، بیزار بودن از، تنفر داشتن از، نفرت کردن