کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفحه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نفحه
/nafhe/
معنی
۱. یک بار وزیدن باد یا بوی خوش.
۲. عطیه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. دم، نفس، وزش
۲. دمش
۳. باد
۴. بو
برابر فارسی
بوی خوش، بویه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نفحه
فرهنگ نامها
(تلفظ: nafhe) (عربی) (در قدیم) بوی خوش .
-
نفحه
واژگان مترادف و متضاد
۱. دم، نفس، وزش ۲. دمش ۳. باد ۴. بو
-
نفحه
فرهنگ واژههای سره
بوی خوش، بویه
-
نفحه
فرهنگ فارسی معین
(نَ حِ) [ ع . نفحة ] (اِ.) یک بار وزیدن باد. ج . نفحات .
-
نفحه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نَفْحَة، جمع: نَفَحات] [قدیمی] nafhe ۱. یک بار وزیدن باد یا بوی خوش.۲. عطیه.
-
واژههای مشابه
-
نفحة
لغتنامه دهخدا
نفحة. [ ن َ ح َ ] (ع اِ) یکی نفح است . رجوع به نفح شود. || دمیدگی .(ناظم الاطباء). || یک بار وزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). دفقة. (متن اللغة). || عطیة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (متن اللغة) (اقرب ال...
-
نَفْحَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
شمه اي - وقعه اي (اصلش به معني باد مختصري است که با يک وزش قطع مي شود)
-
جستوجو در متن
-
نفحات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ نَفحَة] [قدیمی] nafahāt = نفحه
-
وزش
واژگان مترادف و متضاد
نسیم، نفحه، وزیدن
-
دمش
واژگان مترادف و متضاد
۱. نفحه ۲. دم، نفس ۳. دمیدن
-
بو
واژگان مترادف و متضاد
۱. رایحه، ریح، شمه، شمیم، عطر، نفحه، نکهت ۲. امید، آرزو ۳. بادا، باشد
-
پف
واژگان مترادف و متضاد
۱. آماس، باد، متورم، ورم ۲. آماه، پفو، دم، فوت، نفحه، نفخ، ورم
-
جان بخشیدن
لغتنامه دهخدا
جان بخشیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) جان دادن . زنده کردن . زنده ساختن : نفحه ای آمد شما را دید و رفت هر که را میخواست جان بخشید و رفت . مولوی .آنکه جان بخشید و روزی داد و چندین لطف کردهم ببخشاید چو مشتی استخوان بیند رمیم .سعدی .