کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفتالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نفتالی
لغتنامه دهخدا
نفتالی . [ ن ِ ] (اِخ ) نام یکی از دوازده پسر یعقوب . (یادداشت مؤلف ) : ز بلهان دو فرزند مردانه بودهنرمند نفتالی و دانه بود.شمسی (یوسف و زلیخا از یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
naphthyl
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نفتالی
-
یاقوق
لغتنامه دهخدا
یاقوق . (اِخ ) نام جدید حقوق ، شهری میان اشیر و نفتالی . (قاموس کتاب مقدس ). رجوع به حقوق شود.
-
صیر
لغتنامه دهخدا
صیر. (اِخ ) موضعی است در نفتالی در جوار دریای جلیل . (صحیفه ٔ یوشع 19:35) (قاموس کتاب مقدس ).
-
بلهة
لغتنامه دهخدا
بلهة. [ ] (اِخ ) مؤنث بلهان . کنیزک راحیل بود که دان و نفتالی را برای یعقوب تولید نمود. (قاموس کتاب مقدس ).
-
یانوح
لغتنامه دهخدا
یانوح . (اِخ ) (به معنی راحت ) شهری است در نفتالی که شهریار آشور آن را مفتوح ساخت (دوم پادشاهان 15:29)و فاندیفلد و پورتر گمان دارند که یانوح همان حنین است و کاندر گمان میکند که یانوع حالیه است که در نزدیکی حدود غربی نفتالی میباشد. (قاموس کتاب مقدس ).
-
حموت دور
لغتنامه دهخدا
حموت دور. [ ] (اِخ ) (بمعنی چشمه های گرم ) یا مسکن یکی از شهرهای لاویان و شهری است برای بنی نفتالی . (یوشع 21 : 32) (قاموس کتاب مقدس ).
-
دانه
لغتنامه دهخدا
دانه . [ ن َ ] (اِخ ) دان . نام یکی از پسران یعقوب : ز بلهان دو فرزند مردانه بودهنرمند نفتالی و دانه بود. شمسی (یوسف و زلیخا).رجوع به دان شود.
-
صدیم
لغتنامه دهخدا
صدیم . [ ] (اِخ ) موضعی است در نفتالی . (صحیفه ٔ یوشع 19:35) و دور نیست که همان مزرعه ٔ کفر خطین باشد که بمسافت 5 میل در مغرب طبریه واقع است . (قاموس کتاب مقدس ).
-
تبی
لغتنامه دهخدا
تبی . [ ت ُ ] (اِخ ) یهودیی از اعقاب سبط «نفتالی » که بر اثر پرهیزکاری مشهور گشت و در دوران پیری کور شد و بوسیله ٔ پسرش و بنا براهنمائی فرشته ٔ«رافائل » بهبودی یافت .
-
مجدل ایل
لغتنامه دهخدا
مجدل ایل . [ م َ دَ ] (اِخ ) (برج خدا) شهر حصاردار نفتالی است و گمان میرود که همان مجدل باشد که به مسافت یک ساعت به شمال طبریه واقع است . (قاموس کتاب مقدس ).
-
ادامة
لغتنامه دهخدا
ادامة. [ اِ م َ ] (اِخ ) شهریست دارای سور از شهرهای نفتالی بین کنادة و رامة و ظاهراً در شمال غربی بحرالجلیل واقع بوده است و اثری از آن تاکنون بدست نیامده است . (ضمیمه ٔ معجم البلدان ).
-
حالف
لغتنامه دهخدا
حالف . [ ل ِ ] (اِخ ) (مبادله کردن ) مکانی باشد در مرز و بوم نفتالی (یوشع 19:33) و فاندافلد آنرا بیت لیف دانسته است لکن کلارک گمان میبرد که همان محلی است که به سرسفید مسمی و در جنوب صور واقع است . (قاموس مقدس ).
-
ابل بیت معکه
لغتنامه دهخدا
ابل بیت معکه . [ ] (اِخ ) قریه ٔ سبط نفتالی است در شمال دریای میروم و فعلاً به ابل الکروب موسوم ودر اردن علیا مقابل صور واقع است . در هنگام قیام شبع محاصره گشته هشتاد سال بعد بن هدد آنرا مسخر کرد.