کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفاق آمیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نفاق آمیز
لغتنامه دهخدا
نفاق آمیز. [ ن ِ ] (ن مف مرکب ) به دروغ و تزویر آمیخته : رها کن جنگ و راه صلح بگشای نفاق آمیز عذری چند بنمای .نظامی .
-
واژههای مشابه
-
نِّفَاقِ
فرهنگ واژگان قرآن
نفاق - دو رويي (نفاقدر عرف قرآن به معناي اظهار ايمان و پنهان داشتن کفر باطني است .اصل اين کلمه از نفق به معني تونل و راهي است که از زير زمين برود ، مانند عبارت "فان استطعت ان تبتغي نفقا في الأرض "، سوراخ و لانه موش صحرائي را نيز نافقاء مي نامند و م...
-
نفاق زدن
لغتنامه دهخدا
نفاق زدن . [ ن ِزَ دَ ] (مص مرکب ) دوروئی کردن . تزویر کردن : وزیر پوشیده نفاقی می زد. (تاریخ بیهقی ص 623).
-
نفاق کردن
لغتنامه دهخدا
نفاق کردن . [ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دوروئی کردن . ریا کردن . || درتداول ، جدائی کردن . به خلاف میل و رای همگان رفتن .
-
نفاق افکن
لغتنامه دهخدا
نفاق افکن . [ن ِ اَ ک َ ] (نف مرکب ) که میان دو کس جدائی افکند.
-
نفاق افکنی
لغتنامه دهخدا
نفاق افکنی . [ ن ِ اَ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل نفاق افکن .
-
نفاق زار
لغتنامه دهخدا
نفاق زار. [ ن ِ ] (اِ مرکب ) جای پر از نفاق و دورنگی و ریا : نفاق زار جهان قابل توطن نیست خوشا کسی که غریب آمد و غریب رود.میریحیی (از آنندراج ).
-
اهل نفاق
لغتنامه دهخدا
اهل نفاق . [ اَ ل ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ریاکار. منافق . دوروی . مرائی .
-
بی نفاق
لغتنامه دهخدا
بی نفاق . [ ن ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + نفاق ) بدون ریا و دوروئی : زین جهانداران و شاهان و خداوندان ملک هرکه نبود بنده ٔ تو بی ریا و بی نفاق . منوچهری .و رجوع به نفاق شود.
-
نفاق داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
معارضة
-
نفاق افکن
دیکشنری فارسی به عربی
معرقل
-
شِرک و نفاق
فرهنگ گنجواژه
بد دینی.
-
نفاق و تزویر
فرهنگ گنجواژه
حیلهگری.
-
نفاق و زرق
فرهنگ گنجواژه
حیله.