کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نغنخواد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نغنخواد
/naqn[a]xād/
معنی
سیاهدانه که روی نان بزنند؛ زنیان؛ نغنخوالان؛ نانخواه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نغنخواد
لغتنامه دهخدا
نغنخواد. [ ن َ ن َ خوا / خا ] (اِ) نغن . زنیان . نانخواه .(برهان قاطع). تخمی باشد که بر روی نان ریخته بپزند. و در دفع برودت و نفخ بغایت مفید است : شعر مرا هرآینه از هزل چاشنی باید بجای بلبل و گشنیز نغنخواد.سوزنی (از جهانگیری ).
-
نغنخواد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [؟] [قدیمی] naqn[a]xād سیاهدانه که روی نان بزنند؛ زنیان؛ نغنخوالان؛ نانخواه.
-
جستوجو در متن
-
نغنخوالان
لغتنامه دهخدا
نغنخوالان . [ ن َ ن َ خوا/ خا ] (اِ) نغنخواد. (انجمن آرا). نانخواه . نغن . (برهان قاطع) : رویت مزه یافته ز خالان چون لذت نان ز نغنخوالان .سلمان (از جهانگیری ).
-
نغن
لغتنامه دهخدا
نغن . [ ن َ غ َ ] (اِ)ناف . (جهانگیری ) (رشیدی ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). || سوراخ ناف . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). || نانخواه . زنیان . تخمی است است که گاهی بر روی خمیر نان پاشند. (از برهان قاطع). نغنخلان . نغنخواد. نغنخوالان . نغنخوایین . (ن...
-
و
لغتنامه دهخدا
و. (حرف ) حرف بیست و ششم از حروف هجاء عرب و سی ام از الفبای فارسی و ششم از الفبای ابجدی و نام آن «واو» است و در حساب جُمّل آن را به شش دارند. در تجوید واو از حروف مصمته است . رجوع به مصمته شود. و نیز از حروف یرملون محسوب است . رجوع به یرملون شود. و ن...