کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نغمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نغمه سنج
لغتنامه دهخدا
نغمه سنج . [ ن َ م َ / م ِ س َ ](نف مرکب ) نغمه سرا : نخلبندان حدایق اخبارو نغمه سنجان بساتین اسحار. (حبیب السیر ج 3 ص 2).
-
نغمه سنجی
لغتنامه دهخدا
نغمه سنجی . [ ن َم َ / م ِ س َ ] (حامص مرکب ) عمل نغمه سنج : صدای خنده ٔ گل کار بلبل می کند صائب ندارد احتیاج نغمه سنجی گلستان ما. صائب (از آنندراج ).رجوع به نغمه سنج شود.
-
نغمه گر
لغتنامه دهخدا
نغمه گر. [ ن َ م َ / م ِ گ َ ] (ص مرکب ) نغمه سرا. نغمه پرداز. نغمه طراز. سراینده : بلبل نغمه گر از باغ طرب شد به سفرگوش بر نوحه ٔ زاغان به حضر بگشائید.خاقانی .
-
نغمه گری
لغتنامه دهخدا
نغمه گری . [ ن َ م َ / م ِ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل نغمه گر. رجوع به نغمه گر شود.
-
نغمه شکستن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش کَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) نغمه خواندن ، سرود گفتن .
-
خوش نغمه
لغتنامه دهخدا
خوش نغمه . [ خوَش ْ / خُش ْ ن َ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) خوش آواز. خوش الحان . خوش آهنگ . خوش صدا. خوش ترانه : نوای مطرب خوش نغمه و سرود ستخج خروش عاشق سرگشته و عتاب نگار. مسعودی .از برای عاشقان مفلس اکنون بی طمعبلبل خوش نغمه گه شه رود و گه عنقا زند. سن...
-
نغمه پرداز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] naqmepardāz ۱. آهنگساز.۲. سرودگو؛ آوازخوان.
-
نغمه زن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] naqmezan نغمهزننده؛ نغمهساز؛ نغمهپرداز.
-
نغمه ساز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] naqmesāz نغمهسازنده؛ آهنگساز؛ نغمهپرداز.
-
نغمه سرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹نغمهسرای› naqmesa(o)rā نغمهسراینده؛ سرودخوان؛ نغمهپرداز.
-
نغمه طراز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] naqmete(a)rāz نغمهپرداز.
-
نغمه کش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] naqmekeš نغمهپرداز؛ آوازخوان.
-
نغمه سرا
دیکشنری فارسی به عربی
مطرب , مغني
-
نغمه پرداز
دیکشنری فارسی به عربی
موسيقار
-
double neighbouring tones, changing tone, changing note, double neighbours
نغمههای پهلویی مضاعف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی تبدیل که در آن نُتهای اول و چهارم یکیاند