کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نعیمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نعیمی
لغتنامه دهخدا
نعیمی . [ ن َ ] (اِخ ) شاه فضل (سید...)مشهدی شیروانی ، از دانشمندان و شعرای قرن هشتم هجری قمری است ، در علوم غریبه دستی داشته و به فرمان میرانشاه فرزند تیمور لنگ به تهمت اختراع مذهب حروفی به سال 798 هَ . ق . کشته شده است . دو کتاب جاودان صغیر و جاودا...
-
واژههای مشابه
-
نعیمی تبریزی
لغتنامه دهخدا
نعیمی تبریزی . [ ن َ می ِ ت َ ] (اِخ ) رجوع به نعیمی شاه فضل (سید...) مشهدی شیروانی شود.
-
نعیمی هروی
لغتنامه دهخدا
نعیمی هروی . [ ن َ می ِ هََ / هَِرَ ] (اِخ ) از شاعران قرن نهم هجری قمری است و در عهد سلطان حسین میرزا بایقرا درگذشته است . او راست :من که باشم که تمنای وصال تو کنم مگراز دور تماشای جمال تو کنم .(از صبح گلشن ص 534) (مجالس النفایس ص 22 و 197) (قاموس ا...
-
عمر نعیمی
لغتنامه دهخدا
عمر نعیمی . [ ع ُ م َ رِ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد. رجوع به عمر خربوتی شود.
-
جستوجو در متن
-
محیی الدین
لغتنامه دهخدا
محیی الدین . [ مُح ْ یِدْ دی ] (اِخ ) شافعی نعیمی ، مکنی به ابوالمفاخر. رجوع به ابوالمفاخر نعیمی ... شود.
-
عمر
لغتنامه دهخدا
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد. ملقب به نعیمی . رجوع به عمر خربوتی شود.
-
ابوالمفاخر
لغتنامه دهخدا
ابوالمفاخر. [ اَ بُل ْ م َ خ ِ ] (اِخ ) نعیمی . محیی الدین شافعی . او راست : تنبیه الطالب وارشاد الدارس فیما به دمشق من الجوامع و المدارس .
-
خوان زیاده کردن
لغتنامه دهخدا
خوان زیاده کردن . [ خوا / خا دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خوان برداشتن . (آنندراج ) : خوان وصال دوست نعیمی است جاودان بر ما مساز کم برقیبان زیاده کن .(از آنندراج ).
-
حروفی استرآبادی
لغتنامه دهخدا
حروفی استرآبادی . [ ح ُ ی ِ اَت َ ] (اِخ ) فضل اﷲبن ابی محمد عبدالرحمان جلال الدین استرآبادی تبریزی حروفی . مؤسس فرقه ٔ حروفیان متخلص به نعیمی که در 741 هَ . ق . متولد و در 796 هَ . ق . کشته شد. او راست : أنفس و آفاق به نظم فارسی . جاودان کبیر به ف...
-
علی خراط
لغتنامه دهخدا
علی خراط. [ ع َی ِ خ َرْ را ] (اِخ ) ابن عثمان خراط، ملقّب به علاءالدین . وی در سال 739 هَ . ق . در دمشق درگذشت . او را خطبه ها و مقاماتی است . (از معجم المؤلفین بنقل از شذرات الذهب ابن عماد ج 6 ص 122. الدراس نعیمی ج 1 ص 215).
-
علی دمشقی
لغتنامه دهخدا
علی دمشقی . [ ع َ ی ِ دِ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عباس بن شیبان دمشقی حنبلی ، مشهور به ابن اللحام و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین . وی فقیه و اصولی بود و در عید فطر سال 803 هَ . ق .درگذشت . در حالی که سن او بیش از پنجاه سال بود. اوراست : القو...
-
عصمةالدین
لغتنامه دهخدا
عصمةالدین . [ ع ِ م َ تُدْ دی ] (اِخ ) دختر معین الدین اُنز. از زنان نیکوکار دمشق در قرن ششم هجری بود. وی مدرسه ای برای فقیهان و صوفیه در دمشق بنا کرد و رباطی ساخت ، و از اینگونه امور خیریه بسیار کرد و برای آنها اوقاف بسیاری قرار داد. و سرانجام در رج...
-
علی سمیساطی
لغتنامه دهخدا
علی سمیساطی . [ ع َ ی ِ س ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی سلمی سمیساطی . مکنی به ابوالقاسم . وی ریاضی دان بود و در سال 373 هَ . ق . متولد شد. نسبت او به «سمیساط» است و آن قلعه ای است بر ساحل فرات بین قلعةالروم و ملطیة. او ساکن دمشق گردید ودر آنجا خانق...