کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نعم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بلی گفتن
دیکشنری فارسی به عربی
نعم
-
آره
واژگان مترادف و متضاد
آری، بلی، بله، نعم، ها ≠ خیر، نه
-
بله
واژگان مترادف و متضاد
آره، آری، بلی، نعم، ها ≠ خیر، نه
-
نحم
لغتنامه دهخدا
نحم . [ ن َ ح َ ] (ع ق ) بمعنی نعم است ، یعنی آری . (ناظم الاطباء). لغتی است در نعم . (منتهی الارب ). لغتی است سعدیة در نعم . (اقرب الموارد).
-
چهارپا
واژگان مترادف و متضاد
چاروا، دابه، ستور، نعم
-
آری
واژگان مترادف و متضاد
آره، بله، بلی، لبیک، نعم ≠ خیر، نه
-
اجل
لغتنامه دهخدا
اجل . [ اَ ج َ ] (ع ق ) آری . نعم . چرا. اَجل در جواب تصدیق بهتر است و نعم در جواب استفهام .
-
ای
لغتنامه دهخدا
ای .(ع ق ) حرف ایجاب به معنی نعم و یا سوگند آید مانند:ای واﷲ. ای نعم واﷲ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
اناعیم
لغتنامه دهخدا
اناعیم . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اَنعام . جج ِ نعم . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از المنجد). رجوع به انعام و نعم شود.
-
انعام
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ نعم ؛ چارپایان .
-
آهان
لغتنامه دهخدا
آهان . (صوت ) در تداول اطفال و زنان ، آری . نعم .
-
أَنْعَامٌ
فرهنگ واژگان قرآن
چهار پايان(جمع نعم به معني شتر،گاو و گوسفند)
-
فرضة
لغتنامه دهخدا
فرضة. [ ف ُ ض َ ] (اِخ ) جایی است به کنار فرات . (منتهی الارب ). رجوع به فرضة نعم شود.
-
لا
فرهنگ فارسی عمید
(حرف) [عربی] [قدیمی] lā ۱. [مقابلِ نَعَم] نه؛ نا؛ نی.۲. (تصوف) نفی ماسویالله. Δ «لا» مٲخوذ از «لا اله الا الله» است.
-
بؤس
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - تنگی ، سختی . 2 - فشار. ؛ نعم و ~نرمی و درشتی ، سستی و سختی ، ناز و تنگی .