کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نعمات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نعمات
/ne'amāt/
معنی
= نعمت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نعمات
لغتنامه دهخدا
نعمات . [ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ نعمة. رجوع به نِعمَة شود.
-
نعمات
لغتنامه دهخدا
نعمات . [ ن ِ ع َ ] (ع اِ) نعمت ها. خوبیها. نیکیها. (ناظم الاطباء). ج ِ نعمة. رجوع به نِعمَة شود.
-
نعمات
لغتنامه دهخدا
نعمات . [ ن ِ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ نعمة. رجوع به نِعمَة شود.
-
نعمات
فرهنگ فارسی معین
(نِ عَ) [ ع . ] (اِ.) جِ نعمت .
-
نعمات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ نعمَة] ne'amāt = نعمت
-
جستوجو در متن
-
لطف و مواهب
فرهنگ گنجواژه
نعمات.
-
شاکر و صبور
فرهنگ گنجواژه
دارای صفات صبر و شکر نعمات الهی.
-
نعمت
فرهنگ فارسی معین
(نِ مَ) [ ع . نعمة ] (اِ.) 1 - احسان ، نیکی . 2 - مال ، روزی . ج . نعم . نعمات .
-
نعمة
لغتنامه دهخدا
نعمة. [ ن ِ م َ ] (ع اِمص ، اِ) دست و دسترس نیکو. (از منتهی الارب ). آنچه از روزی و مال و جز آن که نصیب آید. (از اقرب الموارد). یدالبیضاء الصالحة. (متن اللغة) (اقرب الموارد). || نعمةاﷲ؛ آنچه خدا به بنده عطا کند از چیزهائی که غیر از آن مورد آرزوی او ن...
-
نمازهای یومیه
واژهنامه آزاد
نمازهای شبانه روز 32 رکعت است که 15 رکعت آن در شب خوانده می شود 4 رکعت در اول شب ( پس از نیمه شب شرعی ) و 11 رکعت در آخر شب (سحر و قبل از خیط الاسود در افق ) که این نمازها فقط برای چهارده معصوم واجب بوده و یا هر کس که مسئولیّت سنگینی دارد و بر بقیه ا...
-
مرازمة
لغتنامه دهخدا
مرازمة. [ م ُ زَ م َ ] (ع مص ) جمع کردن بین دو چیزو مخلوط کردن آن دو. (از متن اللغة): رازم بینهما؛ جمع. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || پی یکدیگر خوردن دو چیز را. جمع کردن میان دو چیز در خوردن ، چون نان و تمر و مانند آن ، و گویند: رازمت الابل ؛ ...
-
چریدن
لغتنامه دهخدا
چریدن . [ چ َ دَ ] (مص ) گیاه خوردن ستوران و چارپا، نسبت آن بسوی طیور نیز آمده . (آنندراج ). گیاه خوردن و علف خوردن چارپا، در باغ و صحرا و مرغزار و چمن و جز آن در صورتیکه وی را رها کرده باشند. (ناظم الاطباء). بریدن حیوان گیاه زمین را با دندان یا منقا...