کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نعامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
نعامه
/na'āme/
معنی
۱. [عربی: نَعامَة، جمع: نَعام و نَعامات و نَعائِم] (زیستشناسی) شترمرغ.
۲. نفس.
۳. ظلمت.
۴. فرح؛ سرور.
۵. اکرام.
۶. راه آشکار.
۷. علامتی که در کنار راه برای راهنمایی برپا کنند.
۸. گروهی از مردم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
نعامه
فرهنگ فارسی معین
(نَ مِ) [ ع . نعامة ] (اِ.) شترمرغ .
-
نعامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] na'āme ۱. [عربی: نَعامَة، جمع: نَعام و نَعامات و نَعائِم] (زیستشناسی) شترمرغ.۲. نفس.۳. ظلمت.۴. فرح؛ سرور.۵. اکرام.۶. راه آشکار.۷. علامتی که در کنار راه برای راهنمایی برپا کنند.۸. گروهی از مردم.
-
واژههای مشابه
-
نعامة
لغتنامه دهخدا
نعامة. [ ن َ م َ ] (ع اِ) شترمرغ . (غیاث اللغات ) (دهار) : نگر نعامه و طوطی دو طایراند ولیک غذای آن شکر آمد غذای این اخگر. ازرقی .|| واحد نعام ، به معنی یک شترمرغ . || پالان ، یا پائین آن . (منتهی الارب ). الرحل ، و قیل ما تحته . رجوع به معنی بعدی شو...
-
نعامة
دیکشنری عربی به فارسی
شتر مرغ
-
ام نعامة
لغتنامه دهخدا
ام نعامة. [اُم ْ م ِ ن َ م َ ] (ع اِ مرکب ) فلات . بیابان . (از المرصع). نعامة به معنی مفازه است . رجوع به نعامة شود.
-
واژههای همآوا
-
ناعمه
فرهنگ نامها
(تلفظ: nāeeme) (عربی) (مؤنث ناعم) ، نرم و لطیف ؛ مرغزار ، باغ .
-
ناعمه
فرهنگ فارسی معین
(عِ مَ یا مِ) [ ع . ناعمة ] (اِفا. ص .) مؤنث ناعم . 1 - نرم و لین . 2 - دختر نیکو زندگانی و نیکو خورش . 3 - درختی که برگ آن نرم باشد. 4 - نرم تن . ج . نواعم .
-
جستوجو در متن
-
شتر مرغ
دیکشنری فارسی به عربی
نعامة
-
ابونعامة
لغتنامه دهخدا
ابونعامة. [ اَ ن َ م َ ] (اِخ ) شیبةبن نعامة الضبی . محدث است .
-
ام نهیک
لغتنامه دهخدا
ام نهیک . [ اُم ْ م ِ ن َ ] (ع اِ مرکب ) نعامه . (المرصع).
-
نعایم
فرهنگ فارسی معین
(نَ یِ) [ ع . ] (اِ.) ج نعامة . شتر مرغان . بیستمین منزل از منازل قمر.
-
ابوالسامری
لغتنامه دهخدا
ابوالسامری . [ اَ بُس ْ سا م ِ ] (ع اِ مرکب ) اشترمرغ . نعامه . (مهذب الاسماء). ظلیم . آتش خوار.