کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نظم آرای شروان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نظم گستر
لغتنامه دهخدا
نظم گستر. [ ن َ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) شاعرکه سخن منظوم سراید. ناظم . رجوع به مدخل بعد شود.
-
نظم گستری
لغتنامه دهخدا
نظم گستری . [ ن َ گ ُ ت َ ] (حامص مرکب ) شاعری . عمل نظم گستر. رجوع به نظم گستر شود : با این طبیعت کج و این فهم دون اساست [ ؟ ]هر یک سپرده اند به خود نظم گستری .طالب (آنندراج ).
-
بی نظم
فرهنگ واژههای سره
نابسامان
-
order parameter
پارامتر نظم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کمیتی فیزیکی برای توصیف گذار فاز
-
سست نظم
لغتنامه دهخدا
سست نظم . [ س ُ ن َ ] (ص مرکب ) که شعر او سخته و محکم نباشد. که شعر او رسا و پرمعنی نیست : حسد چه میبری ای سست نظم بر حافظقبول خاطر و لطف سخن خداداد است .حافظ.
-
بی نظم
لغتنامه دهخدا
بی نظم . [ ن َ ] (ص مرکب )(از: بی + نظم ) آشفته . درهم . نابسامان : بی نظم گشت کار من از بیدلی چنان کز یار بازگشت خوهم خواستار دل . سوزنی (دیوان ص 245).و رجوع به نظم شود.- بی نظم و نسق ؛ بی نظام و سامان . بی قاعده و قانون .
-
نظم ثانية
دیکشنری عربی به فارسی
دوباره تعديل
-
نظم دهنده
دیکشنری فارسی به عربی
تاديبي , صارم
-
نظم وترتیب
دیکشنری فارسی به عربی
وضوح
-
استقرار نظم
دیکشنری فارسی به عربی
إحْلالُ النّظامِ ، استتباب النظام
-
ایجاد نظم
دیکشنری فارسی به عربی
إحْلالُ النّظامِ ، استتباب النظام
-
برقراری نظم
دیکشنری فارسی به عربی
إحْلالُ النّظامِ
-
بی نظم
دیکشنری فارسی به عربی
غير مرتب , فوضوي , لا شکلي
-
نظم و)
دیکشنری فارسی به عربی
استتب
-
برقرارى نظم
دیکشنری فارسی به عربی
استتباب النظام